تأثیر حوزه اقتصاد بر گسست نهاد خانواده غیرقابل انکار است و به‌عنوان یک مولفه کلیدی بر بخش‌های زیادی تأثیر دارد. به‌طوری که در کوتاه مدت می‌تواند فشار روانی زیادی بر افراد وارد کند و ادامه این روند حتی منجر به فروپاشی خانواده یا طلاق عاطفی شود.

به گزارش مرور نیوز، بحران‌های اقتصادی نشان داده که ویرانگرترین آسیب‌ها، نصیب خانواده‌ها به‌خصوص طبقه فقیر و متوسط می‌شود که همزمان تنش‌هایی را نیز به دنبال دارد؛ مشکلاتی که از بیرون خانه آغاز می‌شود و همراه با دستان خالی، اضطراب، نااطمینانی، شرم و سرخوردگی به کانون خانواده راه پیدا می‌کند. عدم توانایی در مدیریت پولی و برقراری تعادل میان درآمد و هزینه‌ها معضل اصلی بسیاری از خانواده‌ها است. چرخه نادرست اقتصادی هزینه‌های زیاد و از دست رفتن پس‌انداز و دیگر منابع را به‌دنبال دارد که اینگونه نتیجه سال‌ها تلاش خانواده‌ها را بر باد می‌دهد. همچنین حذف بسیاری از هزینه‌های رفاهی از  به‌زیستن خانواده می‌کاهد و نهادی که قرار بود کانون رشد و بالندگی افراد در جامعه باشد، خود درگیر  یک طوفان تمام عیار می‌شود.

از نگاه کارشناسان و جامعه‌شناسان فشارهای اقتصادی موجب افزایش آسیب‌های اجتماعی می‌شود زیرا تورم تنها محدود به حوزه اقتصاد نمی‌شود و به حوزه اجتماع نیز سرایت می‌کند و شاهد ترکش‌های اجتماعی تورم در جامعه هم می‌شویم.

 

تورم و گرانی کالاها تشدید کننده فقر

 «محمدرضا محبوب فرد» جامعه شناس، پژوهشگر آسیب‌های اجتماعی و بحران‌های محیطی، در گفت و گو با ما، تورم و گرانی‌ کالاها را تشدید کننده فقر می‌داند و می‌گوید: تورم با افزایش آسیب‌های اجتماعی ارتباط مستقیمی دارد زیرا هر لحظه بر تعداد افراد فرودست جامعه افزوده می‌شود و عملاً این قشر چیزی برای سیر کردن خود پیدا نخواهند کرد و پیش ‌بینی می‌شود علاوه بر افزایش ناامنی و جرایم خُرد و کلان، اعتراضات اجتماعی نیز شکل خواهد گرفت. فقر مادر و ریشه همه فسادها در جوامع مختلف است.

او معتقد است: اقشار آسیب‌پذیر جامعه از این وضعیت نابسامان اقتصادی متضرر می‌شوند، به‌طوریکه سرپرستان خانوار قادر به تأمین مایحتاج برای همسر و فرزندان خود نیستند و ترجیح می‌دهند که خانه و کاشانه خود را ترک کنند و موجب شده تا امیدی به آینده نداشته باشند.

 

تأثیر چالش‌های اقتصادی بر فروپاشی زندگی

تأمین سخت معیشت خانوار و ریزش جامعه به زیر خط فقر از مهم‌ترین عوامل فرار مردان از خانواده است. هنگامی که خواسته‌های اعضای خانواده محقق نشود آسیب‌های جدی به همراه دارد. وقتی این خواسته‌ها در زندگی افزیش یابد اما هیچ ابزاری برای رسیدن به آنها وجود نداشته باشد مردان سرپرست خانواده‌ها از سر ناچاری به ترک خانه دست می‌زنند یا اقدام به خودکشی می‌کنند. «احمد بیانی» کارشناس و پژوهشگر حوزه اجتماعی در گفت ‌وگو با خبرنگار اقتصادی موج، بخش عمده چالش‌های خانوادگی را مرتبط با مسائل مالی می‌داند.

بیانی، در پاسخ به این سؤال که مشکلات و تنگناهای اقتصادی چه تأثیری بر زندگی خانواده‌ها دارد، می‌گوید: اینکه در حال حاضر وضعیت نابسامان اقتصادی بر زندگی افراد بسیاری تأثیر داشته دارد موضوعی به وضوح و غیرقابل کتمان است. معمولا در بحث مشکلات اقتصادی، موضوع بیشتر متوجه بحران‌های اقتصادی و نه ساز وکار تأثیر آنها است. شاید اوضاع بد اقتصادی، مشکلات و مسائل مالی زوج‌ها، علت اولیه و اصلی طلاق نباشد، اما می‌تواند سطح مطلوب زندگی را کاهش دهد. ناامنی شغلی، فشار کار، پایین بودن دستمزد و شرایط کاری نامناسب سبب شده تا سرپرستان خانواده‌ها به دلیل استرس و اضطراب دچار افسردگی شوند.  

محبوب‌فر نیز  با اشاره به این موضوع  که ۴۰ درصد ظرفیت‌ تولید کشور به دلیل تحریم‌ ها و فقدان مواد اولیه و افزایش تورم تولید به علت افزایش دستمزد کارگری و گرانی مواد اولیه تعطیل شده است، می‌گوید: روند گرانی‌های بی سابقه روزهای اخیر تنها نوک کوه یخ است و طی روزها و هفته های آینده، التهاب بازار ادامه خواهد یافت و تورم مواد غذایی تشدید می‌شود.  هرچند مسئولان از اعلام افزایش برخی کالاها به صورت رسمی خودداری کرده‌‌اند، اما این افزایش قیمت‌ها بسیار مشهود است و جهت پیشگیری از واکنش‌های اعتراضی به گرانی‌های کالاهای اساسی و مواد غذایی به صورت شهر به شهر اتفاق افتاده است. این شرایط سبب می‌شود تا سرپرستان خانوار قادر به تأمین مایحتاج برای همسر و فرزندان خود نباشند و فرار از خانه را با این وضعیت موجود ترجیح می‌دهند. در این صورت زنانی که همسرانشان منزل را ترک کرده‌اند به مراجع قضایی مراجعه می‌کنند و درخواست طلاق غیابی می‌دهند.  

 

بار مسئولیت زنان با ترک خانه توسط همسرانش

مردانی که ترجیح می‌دهند به دلیل شرایط نابسامان اقتصادی و نتوانستن تأمین معیشت خانه و کاشانه خود را ترک کنند جزو طبقه متوسط هستند که امکان فراهم آوردن شرایط را ندارند. چندی پیش «فاطمه دانشور مدیر موسسه خیریه مهرآفرین» در صفحه مجازی نوشت: «مراجعه زنان با فرزندان‌شان به این موسسه به دلیل ترک همسران آن‌ها زیاد شده است، زیرا همسران آنها به دلیل فقر و بیکاری نمی‌توانستند هزینه‌های خانواده خود را تأمین کنند، به همین دلیل آنها را ترک کردند.»

از این رو باید گفت، هنگامی که حال اقتصاد خوب نباشد تمامی عناصر اجتماعی، فرهنگی و ... نیز خوب نخواهد بود و تشدید این بحران‌ها بر روی همه چیز از جمله بر روی روابط اعضای خانواده  تأثیر منفی دارد که یکی از آنها همین مسأله ترک خانه توسط مردان متأهل است.

در همین ارتباط بیانی می‌گوید: هنگامی که مرد خانواده خانه را ترک می‌کند، همسر بار بیشتری را روی دوش می‌کشد و این مسأله می‌تواند آسیب‌های جدی داشته باشد. اگر زن شاغل نباشد و حمایتی نداشته باشد مشکلات متعددی سر راه زندگی او قرار می‌گیرد، ممکن است برای جبران وضعیت پیش آمده درپی شغل و درآمد بیشتر باشد و همین موضوع کمک می‌کند مراقبت از فرزندان کمتر شود، این کاهش مراقبت می‌تواند آسیب‌های بیشتری را برای خانواده ایجاد کند. اقتصاد حرف اول و حاکمیت بر جوامع امروزی را برعهده دارد، وقتی حال اقتصاد پریشان باشد یا اقتصاد تحت تأثیر سیاست قرار گیرد، دیگر نباید در آن جامعه انتظار توزیع عادلانه ثروت را داشته باشیم.

وی در ادامه افزود: تشدید شدن اختلاف طبقانی از جمله آثار همین توزیع ناعادلانه رفاهیات در جامعه است که آسیب‌های آن مستقیم به درون خانواده وارد می‌شود. وقتی نظم میان جامعه و خانواده دچار آشوب می‌شود نه تنها پدر خانواده بلکه همه اعضای آن دچار آسیب شده و گاهی مجبور به ترک خانه می‌شوند. برخی مشاهدات هم نشان می‌دهد مردانی هستند که به کارتن‌خوابی روی آورده‌اند یا به سازمان و مکان‌های نگهداری عمومی مراجعه می‌کنند. در صورتیکه این مراکز محل نگهداری مردان یا زنان معتاد و کارتن‌خواب‌ها بوده است اما اکنون پر شده از زنانی که تنها به به دلیل نداشتن هیچ حامی مالی با کودکانشان به این خوابگاه‌ها پناه می‌آورند. بسیاری از مردان هم بدون اینکه اعتیاد داشته باشند یا کارتن‌خواب باشند، تنها به دلیل مشکلات مالی ترجیح می‌دهند، در همین خوابگاه‌ها و دور از خانواده‌هایشان زندگی کنند چون توان پرداخت هزینه‌های زندگی را ندارند.