نوسان جریان آب هیرمند و حقابه ایران از این رودخانه مناقشات و اختلافاتی را در مسیر روابط سیاسی ایران و افغانستان به‌وجود آورده است؛ به‌طوری که این همسایه شرقی با احداث سدهای مخزنی و انحرافی حجم بیشتری از آب را مصرف و کم‌آبی و خشکسالی را در سیستان تشدید کرده است.

به گزارش مرور نیوز به نقل از خبرگزاری موج، رودخانه‌های مرزی به‌عنوان یکی از منابع تأمین کننده آب، نقشی تعیین کننده در توسعه کشاورزی و به دنبال آن توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشورها دارند که خشک شدن یا کم آب شدن آنها، حیات را به خطر می‌اندازد و باعث زیان‌های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی می‌شود.

رودخانه هیرمند به عنوان یکی از منابع مهم تأمین آب سیستان و بلوچستان در واقع شاهرگ حیاتی این استان محسوب شده و این استان وابستگی زیادی به جریان آب این رودخانه دارد. از این رو این موضوع به مسأله‌ای ملی تبدیل شده است. اما نوسان جریان آب هیرمند و کاهش آب جاری به سمت ایران در بیش از ۱۵۰ سال گذشته همواره مشکلاتی را در روابط سیاسی ایران و افغانستان در سطوح محلی و ملی به‌وجود آورده است. در این ارتباط کاهش یا قطع جریان آب هیرمند به داخل کشورمان در سال‌های اخیر، نه تنها توجه و نگرانی افکار عمومی را نسبت به بروز فاجعه‌ای زیست محیطی در استان سیستان در پی داشته، بلکه این امر به دغدغه‌ای جدی برای مسئولان سیاست خارجی و نهادی مرتبط تبدیل شده است.

به طوری که در روزهای اخیر حقابه سیستان از آب رود هیرمند از مهم‌ترین موضوعاتی بود که سبب شده دیپلماسی سیاسی دو کشور ایران و افغانستان به چالش کشیده شود، موضوعی که «سیدابراهیم رئیسی» رئیس‌جمهور کشورمان به حکومت طالبان در خصوص آن اخطار داد؛ اخطاری که با واکنش رییس الوزرای امارت اسلامی افغانستان روبرو شد و در واکنش به اخطار ایران در بیانیه‌ای بر تعهد به معاهده ۵۰ سال قبل تأکید و در عین حال تصریح کرده است: «در بند (سد) کمال‌خان هیچ آبی وجود ندارد و اگر آبِ بند کجکی در آن جاری شود تا ایران نمی‌رسد. بنابر‌این نیاز است جانب ایرانی این حقایق را درک کند. عجالتا آبی در کار نیست؛ اگر بود چشم!»

مطلبی که برخلاف آنچه دولت افغانستان اعلام کرد تصاویر ماهواره‌ای ماهواره خیام و دیگر ماهواره‌ها نشان داد که آب رودخانه هیرمند در سدهایی مانند سد کمال‌خان نگهداری می‌شود تا به خاک ایران نرسد. در همین ارتباط«حسینعلی شهریاری» نماینده مردم زاهدان در مجلس شورای اسلامی، می‌گوید: «امروز جمهوری اسلامی ایران از توانایی‌های قابل توجهی در حوزه ماهواره‌های و فضایی برخوردار است و شرایط به گونه‌ای نیست که دولت افغانستان بتواند با صدور اینگونه بیانیه‌ها واقعیت را کتمان کند. علاوه بر سدسازی‌های قبل همچون سد کمال‌خان روی رودخانه هیرمند به تازگی نیز دولت افغانستان اقدام به سدسازی روی فرارود کرده تا جلوی انتقال آب آن را به ایران بگیرد.»

 

موقعیت ژئوپلیتیک استان سیستان و بلوچستان

سیستان از دیرباز به دلیل جایگاه ویژه جغرافیایی و اقلیمی در ژئوپلیتیک شرق ایران از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. خشکسالی‌های پی در پی، احداث سد بر فراز رودخانه هیرمند که اصلی‌ترین شریان تغذیه آن است و عدم پایبندی کشور افغانستان به رعایت معاهده بین‌المللی 1351 مبنی بر آزادسازی 26 مترمکعب آب در ثانیه در رود هیرمند، منجر به خشکیدن هامون شده و سیستان را به کانون حرکت‌های شن‌های روان تبدیل کرده است. این مسأله خود زمینه ساز بروز مشکلات فراوان زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی شده است.

 

نابودی اکوسیستم منطقه

بحران‌های زیست محیطی در این منطقه دامنه گسترده‌تری داشته است، به گونه‌ای که اکثر گونه‌های گیاهی منقرض، گونه‌های جانوران آبزی نابود شده و پرندگان مجبور به مهاجرت شده‌اند یا در نهایت از بین رفته‌اند. در مجموع خشکیدن هامون به دلیل عدل حل مسأله آب هیرمند، اکوسیستم منطقه را به سمت نابودی کشانده است. همچنین از منظر اقتصادی نیز وابسته بودن اقتصاد منطقه سیستان به مشاغل کشاورزی و صیادی و از بین رفتن این دو شغل حیات اقتصادی منطقه را نیز با مشکلات زیادی روبه رو ساخته است.

 

سد سازی بر روی هیرمند

طرف افغانستانی همواره در سال‌های گذشته به طور پیوسته از پرداخت حقابه ایران و تالاب هامون امتناع کرده و در ۲۰۲۱ میلادی نیز با افتتاح بند انحرافی کمال خان با ظرفیت ذخیره سازی ۵۲ میلیون مترمکعب آب شرایط را برای ایران سخت‌تر کرد. احداث  دو سد کجکی و سد سوختوک بر روی رود هیرمند و سرشاخه‌های آن سبب شده تا بخش قابل توجهی از حقابه تالاب هامون امکان ورود به خاک کشور ایران را از دست بدهد.

علاوه بر این‌ها نکته بسیار مهم دیگر این که مستندات ماهواره‌ای و اظهارات مقامات افغانستانی در مذاکرات دوطرف تأیید می‌کند که پس از آبگیری سد کمال خان بخش قابل توجهی از آب سد را به شوره‌زاری تحت عنوان گودزره منحرف کرده‌اند و نه تنها خود امکان استفاده مطلوب از این آب را به دلیل شوره‌زار بودن منطقه ندارند، بلکه اجازه ورود این آب به ایران را نیز نمی‌دهند.

در همین ارتباط، علی اکبر محرابیان وزیر نیرو در مرداد سال گذشته، در گفت وگویی با رسانه‌ها گفته بود: «متاسفانه طی دو سال آب به سمت گودزره رفته که در واقع منجر به هدر رفت گشته و این موضوع باعث شده ما از حقابه قانونی خودمان محروم شویم و مردم ایالات زرنج افغانستان نیز از سهم خودشان محروم شوند. در سفر اخیر مذاکرات فراوانی داشتیم و اعلام کردیم که این سازه الحاقی مانع دریافت حقابه ما از هیرمند شده است. این موضوع را وزیر نیرو و عالی‌ترین مقام افغان پذیرفتند؛ یعنی بنا بر این شد که یک قطره آب هم به سمت گودزره نرود؛ یعنی در سیلاب بارش‌ها و رها سازی‌های آینده حقابه رسمی ایران دریافت و در چارچوب دیپلماسی آب عمل شود.»

 

چاره چیست؟

اما به رغم مذاکرات جدی ایران با طرف افغانستانی در سال گذشته پیرامون ضرورت امتناع از انحراف آب هیرمند به سمت شوره‌زار گودزره و پرداخت حقابه قانونی ایران، بررسی‌ها نشان می‌دهد، نه در سال گذشته و نه در سال جدید مقامات افغانستانی به تعهدات تاریخی و مذاکرات دو طرفه خود عمل نکرده و نمی‌کنند.

با این حال و با وجود مستندات تاریخی، جغرافیایی و واقعیت‌های موجود به نظر می‌رسد این مقوله به یک چالش جدی تبدیل شده است که نیاز به ورود جدی و عملی مسئولان به این موضوع حساس دارد.