همسر یکی از شهدای دوران دفاع مقدس تعریف میکند: «همسرم به کردستان رفته بود و تحت نظر شهید چمران آموزش میدید که دوستش جلوی چشمش به شهادت رسید. دکتر چمران وقتی دید او دل از پیکر دوستش نمیکند، درسی به او داد که هرگز آن را فراموش نکرد.»
به گزارش مرور نیوز، همسر شهید کاظم رستگار فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهدا در دوران دفاع مقدس، تعریف میکند: «کاظم برای گذراندن دوره تخصصی رنجری تحت نظر شهید مصطفی چمران رفته بود و سپس به کردستان اعزام شد. آن روزها سرمای بسیار شدیدی بود و کومله به یکی از روستاهای کردستان حمله کرده بود.
برای مقابله با آنها دکتر چمران دستور حرکت داد. کاظم نیز در بین نیروهای سپاه و بسیج در حال حرکت بود.
هنوز چند قدمی برنداشته بود که صدای تیر شنیده شد و یکی از دوستانش نقش بر زمین گشت.دکتر چمران گفت:
«کمین کردهاند، بهتر است دسته ـ دسته شویم و جدا از هم حرکت کنیم.»کاظم با صدایی بغضآلود فریاد زد:
«دکتر! دوستم را چه کنم؟» دکتر جواب داد: «رها کن و حرکت کن.» کاظم که میگریست و سر دوست مجروحش را در بغل میکشید، گفت: «او را میبرند و سر از تنش جدا میکنند.» دکتر با سرعت زیادی به طرف کاظم خیز برداشت و سیلی محکمی به صورت کاظم زد.
با حرکتی سریع شانه کاظم را گرفت، از روی زمین بلند کرد و محکم گفت: «بلند شو و رهایش کن! در جنگ فقط باید پیش رفت. کاری از دست تو بر نمیآید.»کاظم بعدها هم هر وقت صحبت کردستان به میان میآمد، با تأثر سر تکان میداد و میگفت: «واقعاً همان سیلی تا آخرین لحظه جنگ بیمهام کرد. یاد گرفتم لحظهای پا به عقب نگذارم و تنها به پیش روی فکر کنم.»