اعلام خلافت اسلامی از سوی أبوبکر البغدادی در تابستان سال 1393 در شهر موصل عراق، یک بار دیگر نشان داد که هنوز بخشی از مسلمانان در آرزوی احیای خلافت اسلامی به همان سبک و سیاق گذشته هستند.
به گزارش مرور نیوز، کتاب المحنه به قلم فهمی جدعان و ترجمه محمد علی عسگری هم اکنون در فروشگاه های کتاب عرضه می شود . در مقدمه این کتاب آمده است. این درحالی است که دست کم از یک صد سال پیش تاکنون بسیاری از اشخاص، گروهها و حتی دولتهای مدرن مدعی احیای حکومت اسلامی بوده و یا از خلافت اسلامی به عنوان یکی از بهترین الگوهای حکومتی یاد کردهاند. خلافتی که بلافاصله پس از رحلت پیامبر اسلام، به عنوان جانشینی او، در مدینه شکل گرفت و در مرکز شبه جزیره عربستان که تقریباً هیچ تجربهای از دولت مداری و حکومت-داری در گذشته نداشت، دولتی جدید با ماهیتی دینی تأسیس نمود.
هنوز این بحثها به نتیجه قاطع و روشنی نرسیده است که آیا اسلام به دنبال تشکیل دولتی دینی بوده است یا خیر و آیا چنان دولتی همان سازوکار دولتهای رایج عصرجدید یا قدیم را دارد یا از سازوکار دیگر و منحصر به فردی برخوردار است. آیا اساسا اسلام دینی سیاسی است یا تنها به حوزههای شخصی و فردی مربوط میشود. هدف غایی دین جهان آخرت است پس دیگر چه نیازی به اینکه با جهان مادی این دنیایی نیز سر و کار داشته باشد و خود را درگیر با مسائل و نیازهای روزمره آدمی کند. آیا تکالیفی که دین اسلام بر دوش افراد مؤمن به این دین میگذارد تکالیفی صرفا فردی است یا گروهی و اجتماعی و یا هر دوی آنها؟ آیا فرد دیندار صرفا موظف به مدیریت خود و خانواده خویش است یا وظیفه ذاتی دینی او اقتضاء می کند که به مدیریت کشور و جامعه خویش نیز پرداخته و به برپایی یک دولت مطلوب دینی همت گمارد؟
اینها بحثها و حرفهایی است که بارها در این کتاب تکرار و به آنها پرداخته می شود. دراین میان یافتن الگو یا نمونهای که بتواند همه این مباحث را در قالبی مادی و عملی نشان دهد یا به عبارت دیگر این تشکیک ها ، ابهام ها ، اندیشهها و فرضیهها را به محک تجربه بگذارد دشوار به نظر میرسد.
فهمی جدعان پژوهشگر متخصص جهان عرب، بهویژه در دو حوزه تاریخ و اندیشههای سیاسی و مذهبی، این نمونه منحصر به فرد را در ماجرای محنة یا همان آزمایش مأمون از علمای عصر خود یافته است. به اعتقاد او این حادثه فکری - سیاسی وتاریخی نمونه کامل و بیبدیلی است که تقابل بین دو قدرت اصلی و موازی از یک سو و رابطه بین دین و دولت در یک خلافت اسلامی را از سوی دیگر نشان میدهد. در یک سوی این تقابل دیالکتیکی، دولت خلافت قرار دارد و مأمون کسی است که خود را أمیرالمؤمنین توصیف میکند و در سوی دیگراصحاب حدیث و سنت که خود را ادامه دهندگان «سلف صالح» میپنداشتند و بر وجه آخرت گرایانه دین پای میفشردند. روشن است که نه خلافت مأمون پالودگی و اصالت آن «خلفای راشدین» را داشت و نه اصحاب حدیث و سنت ویژگیهای یک اپوزیسیون اجتماعی تمام عیار را . اما درجریان درگیری این دو گروه تقابلی عیان میشود که دکتر جدعان آن را تحت عنوان «دیالکتیک دینداری و سیاستمداری» معرفی میکند؛ زیرا از یک سو سیاستمداری قرار دارد که حکومت میکند و هنگامی که با قدرتی موازی در حیطه حکومتش مواجه میشود میکوشد با ابزارهای دینی با آن برخورد کرده و اجازه ندهد که این قدرت موازی به شورشی عمومی تبدیل شود. از سوی دیگر بزرگان علمی و فقهی زمانه و دانشمندانی که اهل تقوا و پرهیزگاری اند درمییابند حکومت روز به روز از آن آرمانهای خلافت و اهداف شریعت فاصله گرفته و دنیاییتر میشود،. بنابراین نمیتوان در برابر آن سکوت کرد و باید کاری صورت داد. کاری که درتکلیف مهم دینی «امر به معروف و نهی از منکر» خلاصه میشود. تکلیفی که از تذکر لسانی شروع و تا قیام به شمشیر امتداد مییابد.
در مجموع کتاب پیرامون نحوه برخورد حکومتی دینی با نیروی مخالفی قدرتمند دور میزند که اتفاقا ماهیتی دینی دارد. دراین میان نقش روشنفکران زمانه چه بوده است؟ سایر گروههای اپوزیسیون ازجمله شیعیان چه میکردند؟ چرا محنة مأمون که عمل مجرمانه و برپایی دادگاه تفتیش عقاید در قرون اولیه اسلامی است به نام معتزلیان تمام میشود؟ تاریخ روایی ما چرا تا کنون قادر به تفکیک نقش معتزلیان از نقش کاملا سیاسی و جهتدار مأمون نبوده است. از آن گذشته چه اتفاقی سبب میشود که اصحاب حدیث یا همان سلفیهای در تقابل با مأمون آنچنان نقشی سیاسی و مهم بر عهده گیرند که او برای خاموش کردن شورش آنها ناگزیر به برپایی دادگاههای تفتیش عقاید می شود ؟ اینها همه پرسشهایی است که جدعان کوشش می کند تا به صورتی مفصل و مستند به آنها پاسخ دهد.
کتاب در فصولی پنج گانه تنظیم شده است. ابتدا نویسنده به نقش معتزله در دوره نخست خلافت عباسی بهویژه حکومت مأمون و ماجرای محنة خلق قرآن پرداخته و بعد به سراغ اصل موضوع کتاب، یعنی تقابل خلافت و جریان اپوزیسیون دینی می رود و عملکرد هرکدام را مورد نقد قرار میدهد. کتاب چنانکه نویسنده اعتراف دارد، مملو از اسناد و شواهد تاریخی است. نویسنده در این کار تا آنجا افراط میکند که گاه حوصله خواننده را سرمیبرد اما چنانکه خود میگوید هدفش چند صدایی کردن متن و جان بخشیدن به مطالب کتاب بوده است. بدیهی است ترجمه چنین اثری به دلیل ارجاعات فراوان و حرکتی زیگزاگی و مدام ازیک متن تاریخی و کهن به یک متن حدیثی و کهن تر دیگر، خالی از دشواری نیست و درضمن یک دستی ترجمه را مخدوش می کند. با این همه مترجم تلاش کرده است به متن اثر وفادار بوده و همه ارجاعات را به فارسی روان و امروزی برگرداند. ناگفته نماند که گاه برخی از این شواهد و اسناد به قدری زنده و تاثیرگذار است که خواننده را به کلی از فضای اصلی کتاب خارج ساخته و وارد فضایی دیگر می کند.
به جرأت میتوان گفت در زبان فارسی کمتر کتابی هم سنگ این اثر که نویسندهاش آن را به حق کتابی برای تمام فصول میداند یافت میشود که با چنین دقت و وسواس علمی موضوعی حساس وتاریخی را که با اندیشه و دین و سیاست همه روزه ما سروکار دارد اینگونه حلاجی کرده و اسرار و رموز پنهانش را شکافته باشد. ازاینرو روش پژوهشی را که دکتر جدعان دراین کتاب پی گرفته است صرف نظر از محتوا و موضوع، می توان به عنوان روشی علمی سرلوحه کارهای آینده قرار داد و ازاین بابت این اثر میتواند راهنمای ارزندهای برای پژوهشگران حوزه تاریخ بهویژه دانشجویان باشد.