در «روز انس با طبیعت» امسال، چه خوب است وقتی باروبندیل سفرمان را می‌بندیم، دنیای مجازی و مخلفاتش را در خانه جا بگذاریم.

به گزارش مرور نیوز نمی‌توان گفت دقیقا چه اتفاقی افتاد؛ ولی در چندسال خیلی اخیر، همه‌چیز از رسم به اسم تغییر یافت. یعنی اصالت کلمات و مناسبات و کنش‌های انسان‌ها از دست رفت و تنها چیزی که در دست باقی ماند، یک اسم بود و یک روز و چند قطعه عکس.

داریم به یکی دیگر از همان روزها، همان اسم‌ها نزدیک می‌شویم: روز طبیعت یا روز انس با طبیعت که در تقویم‌مان سیزدهمین روز از فروردین را به رنگ سبز درآورده است. همه‌مان بدون استثنا در این روز بندیل‌مان را بار خودروهایمان کرده و راهی سفری نه‌چندان دور اما سبز می‌شویم. روزی که قرار است در آن اولین‌بار در سال جدید از زندگی ماشینی و پر از دود به هوای تمیز طبیعت پناه بیاوریم و بیدار شدن درختان و زمین و زمان را به نظاره بنشینیم.

البته این توصیفات چیزهایی هستند که باید باشند اما در طول زمان تغییر یافته‌اند و همان‌گونه که اظهار شد، در چندسال اخیر به بدترین شکل ممکن خود درآمده‌اند. هرچند آسیب رساندن به طبیعت با تمام قوا را می‌توان شاخص‌ترین چهره‌ای دانست که از روز طبیعت در ذهن همه‌مان حک شده، اما اینجا منظورمان آسیب‌های دیگری است که به انسان وارد شده است که در روز طبیعت به تجلی می‌رسد.

چیزی که در این میان، یک واقعیت پیدای پنهان است، این است که ما تنها در تقویم‌مان مقرر کرده‌ایم که برویم و از طبیعت لذت ببریم و کاری که انجام می‌دهیم این است که خودمان را به ذلت می‌اندازیم. دیگر این‌روزها باید اذعان کنیم که سیزده بدرمان از دنیای واقعیت به دنیای مجازی منتقل شده است. در این حد که اگر کسی به هر دلیلی نتواند در روز طبیعت به سفری یک‌روزه برود، می‌تواند با نشستن در خانه و چک کردن پست‌های اینستاگرامی دوستان، طبیعت را به نظاره بنشیند.

این رسالت که هرکس به جایی می‌رود، موظف است مخاطبان خود را هم از دیده‌ها وشنیده‌هایش بهره‌مند سازد، از کی بر گردن ما گذاشته شد که کمر لحظات خوش زندگی‌مان شکست؟ به پارک یا جنگل که می‌رویم، سعی می‌کنیم به نسبت زوایایی که چشمان‌مان در برمی‌گیرد، عکس بگیریم و با همراهان نه‌چندان علاقه‌مندمان به اشتراک بگذاریم. اما آیا فکر کرده‌ایم که هیچ دوربینی به اندازه چشمان هر شخص نمی‌تواند زیبابین و زیباشناس باشد؟

این عکس‌انداختن که دیگر تبدیل شده به یک بیماری لاعلاج، در واقع لذت زندگی را از ما گرفته است. شاید یکی از ریشه‌های بروز این بیماری را بتوان در عطش دیده‌شدن دید که افراد سعی می‌کنند با خود خوب‌نمایی‌های مکرر در فضای مجازی و به نمایش گذاشتن لحظات خوب و چهره‌های خوب زندگی‌شان و روزمرگی‌هایشان، بقیه را نیز از حال مرفه خود باخبر سازند یا در مواردی چشمان حسودان را از کاسه دربیاروند.

اما حداقل این افراد که برای به اشتراک گذاشتن با مخاطبان‌شان از طبیعت و هرآنجا که سر می‌زنند عکس می‌گیرند، دلیلی نه‌چندان موجه برای عمل خویش دارند اما آیا به عده‌ای کثیر نیز که به محض دیدن یک منظره بکر و کیمیا فورا گوشی به دست می‌شوند و شروع به تهیه فیلم و عکس می‌کنند که به جای لذت بردن آنی از آنچه جلوی چشمان‌شان است، این لذت را به آینده‌ای موکول کنند که خودش نیز نمی‌داند خواهد آمد یانه، چه باید گفت؟

برای مثال وقتی خورشید در یک دریاکنار در حال غروب کردن است، می‌توان دقایقی آن را به نظاره نشست و با هم‌صحبتی با یک آشنا یا دوست، این لذت را دوچندان کرد اما کاری که انجام می‌دهیم، این است که به محض دیدن گوشه‌ای از غروب خورشید، گوشی را از جیب در می‌آوریم و دقیقا تا خود شب از 360 درجه سوژه را امتحان می‌کنیم، چیزی که شاید هرگز یک عکاس واقعی انجام نداده باشد.

باور کنیم چشمان ما باکیفیت‌ترین دوربین‌هایی هستند که بدون هیچ‌دغدغه‌ای می‌توان با آن‌ها ساعت‌ها به نظاره طبیعت نشست. باور کنیم خاطراتی که از روزهای سبزمان با چشمان‌مان ثبت و ضبط می‌کنیم، هرگز پاک یا حامل ویروس نمی‌شوند و تا ابد می‌توان آن‌ها را با آشنایان و عزیزان به اشتراک گذاشت.

تاکید نداریم که یک‌باره قید گوشی‌های تلفن همراه و دوربین را بزنیم اما می‌توانیم با یک اولویت‌بندی عاقلانه و منصفانه، چشمان‌مان را در استفاده از منظره‌های زیبا و خاطره‌انگیز در اولویت اول قرار دهیم و بعد از یک‌دل سیر شدن، می‌توانیم گوشی را هم برای گرفتن چند عکس یادگاری به کار بگیریم.

روز طبیعت امسال علاوه بر اینکه تمام ضوابط طبیعت را رعایت و به تمام داشته‌های طبیعت‌مان احترام می‌گذاریم، باید به یک فرهنگ دیگر نیز با عنوان «دیدن طبیعت به صورت زنده ارجح‌تر از دیدن عکس و فیلم‌های آن است» عمل کنیم. همچنین وقتی جوجه‌کبابی یا چایی روی آتش درست کردیم به لذت نوشیدن و خوردن آن‌ها اکتفا کنیم و به جای انتشار تصاویرشان، دعا کنیم در همان ساعات همه مردم در کنار خانواده خود و در دامان طبیعت، چشم دیدن زیبایی‌ها و زبان چشنده خوشمزگی‌های زندگی را داشته باشند.