به گزارش مرور نیوز، جلسه دوم رسیدگی به پرونده ۱۲ متهم اخلال در نظام اقتصادی کشور در شعبه اول دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم و مفاسد اقتصادی برگزار شد.
در ابتدای جلسه دوم رسیدگی به اتهامات ۱۲ اخلالگر ارزی و اقتصادی قاضی موحد از شیوا شاهین فر، متهم ردیف ۱۰ این پرونده خواست در جایگاه قرار بگیرد.
قاضی موحد پس از قرار گرفتن متهم شاهین فر در جایگاه، اتهاماتش را به وی تفهیم کرد و خواست که از خود دفاع کند.
شیوا شاهین فر گفت: من شیوا شاهین فر متولد ۱۳۶۸ فرزند غلامرضا فاقد سابقه کیفری با تحصیلات کارشناسی ارشد کشاورزی و متاهل هستم.
وی ادامه داد: بنده در سال ۹۱ از طریق دختر همسایه با آقای مرادی آشنا شدم ایشان از من خوششان آمد اما من در خانواده سنتی زندگی میکردم و ارتباطات غیر از ازدواج را قبول نمیکردم. آقای مرادی از من خواستگاری کرد اما زمانی که من متوجه شدم ایشان از همسرش جدا نشده است، ارتباطم را با او قطع کردم. بعد از آن که ارتباط ما قطع شد من با منشی ایشان دوست شدم و سالی ۱-۲ بار از طریق تلفن با ایشان ارتباط داشتم.
شاهین فر افزود: در نهایت در سال ۹۴ با شهریار مقدسیان آشنا شدم و ازدواج کردم سال ۹۶ وارد دانشگاه شدم تا کارشناسی ارشد رشته کشاورزی را بخوانم.
شاهین فر ادامه داد: روزی با منشی ایشان صحبت می کردم و گفتم که ما دستگاهی در زمینه کشاورزی درست کردیم که روی رشد گیاه تاثیر دارد، مراجع نیز در این زمینه شرکتی دارد و به افرادی مثل شما احتیاج دارد برای این که آقای مرادی قبلاً خواستگارم بود برای همکاری با ایشان با همسرم صحبت کردم و قرار شد همسرم مرادی را ببیند. در آن جلسه که با آقای مرادی داشتیم و آقایان الهی و نایینی را هم دیدم و آنجا به من گفته شد که علایی مدیر همه ما است.
وی با بیان این که قرار شد من دستگاه را تولید کنم و از دستگاه هم سود را پنجاه- پنجاه شریک باشیم گفت: در این راستا قرار شد که شرکتی ثبت کنیم که در آن گردش حساب وجود داشته باشد تا بانک به ما تسهیلات بدهند و با آن تسهیلات بتوانیم قطعات دستگاهمان که در داخل تولید نمی شد را از خارج وارد کنیم، آنها به من گفتند بیا حساب باز کن و گردش حساب بگیر.
شاهین فر خاطرنشان کرد: بعد از باز کردن حساب به سمنان رفتیم و قرار شد برای من در آنجا زمین بخرند و آنها گفتند قسمتی از زمین را قرار است خانم شاهین فر برای تست دستگاه در اختیار بگیرد همچنین آنها به من گفتند که برای گردش حساب باید چک امضا کنی. گفتند تمام چکها را امضا کن تا ما هر روز زنگ نزنیم تا به اینجا بیایی و چک ها را امضا کنیم و من در نهایت سربرگ ها را هم امضا کردم.
شاهین فر با بیان اینکه من هیچ وقت به بانک برای گرفتن چک نمیرفتم افزود: چکها در دفتر بود و من آنها را سفید جلوی آقایان امضا می کردم و کلاً ۴ بار بیشتر به دفتر برای امضای چکها نرفتم.
وی افزود: وقتی که تحقیقاتم را انجام می دادم به آقای مرادی گفتم پول احتیاج دارم ایشان گفتند باید با آقای علایی برای دادن پول مشورت کنم و در نهایت یک چک ۲۵ میلیونی به من دادند و من برای پروژه ۸۵ میلیون هزینه کردم و پروژه را انجام دادم و مقالهای هم در این زمینه نوشتم.
شاهینفر با بیان اینکه آقای مرادی آدم متمولی بود و من هیچ وقت فکر نمی کردم چنین اتفاقی بیفتد ادامه داد: آنها برای من یک سیمکارت خریدند و از من همان سیم کارت را گرفتند و به همه بانکها نیز شماره همان سیم کارت را دادند و من نمی دانستم چه مبالغی جابجا می شود. من نمی دانم سیمکارت دست چه کسی بود. آقای بیداریان بعد از اینکه آنها ۲۵ میلیون به من دادند، با من تماس گرفت و گفت ۳۵۰۰۰۰۰۰ نیز به حساب شخصی تان ریختم.
وی با اشاره به وکالت دادن خود برای انجام کارهای شرکت گفت: آنها میگفتند برای وارد کردن قطعات دستگاه باید وکالت دهیم و من هم وکالت میدادم.
قاضی موحد از وی پرسید: آیا آنها توضیح نمی دادند که موضوع وکالت چه بود؟
متهم شاهین فرد پاسخ داد: خیر من وقتی به شرکت می رسیدم فقط می گفتند اینجا و اینجا را امضا کند و من هم اعتماد بیجا کردم.
قاضی موحد پرسید: آیا چک برگشتی هم دارید؟
شاهین فر پاسخ داد: خیر؛ اما یک آدمی از من شکایت کرد و گفته ۳۰۰ میلیون من در حساب شرکت شما است.
قاضی موحد پرسید: سمت شما در شرکت چه بود آیا منفعت مادی هم از آن بردید؟
متهم شاهین فر پاسخ داد: من مدیر عامل بودم، هیچ منفعت مادی نبردم هیچ قول و قراری نداشتیم و قرار بود فقط پول کارم را به من بدهند.
قاضی پرسید: چقدر سرمایه گذاری کردید؟
متهم شاهین فر پاسخ داد: من ۸۵ میلیون سرمایه گذاری کردند اما آنها فقط ۶۰ میلیون به من دادند و ۲۵ میلیون ضرر کردم. در مورد زمین هم به من می گفتند هر وقت پروژه ات را تکمیل کردی زمین را برایت می خریم. آنها برای من زمین نگرفتند چون زمانی پروژه جواب داد که آقایون در زندان بودند.
قاضی موحد پرسید: چرا شما مدیرعامل شرکت شدید؟
متهم شاهین فر پاسخ داد: نمی دانم من هم فکر میکردم خدا به من رو کرده است.
در این هنگام مستشار دادگاه از متهم شاهین فر پرسی اسناد حواله ارزی امضای شما را دارد چرا میگویید آنها را امضا نکردید؟
شاهینفر گفت: من فقط چکها را امضا کردم.
مستشار پرسید: آیا قبول دارید این اسناد را در اختیار آقایون قرار می دادید و در قبالشان پول گرفتید؟
قاضی گفت: شما چند جلسه هیئت مدیره تشکیل دادید؟ آیا اعضای هیئت مدیره را می شناختید؟
متهم گفت: جلسه ای نداشتیم، نه نمی شناختم.
قاضی موحد پرسید: چند وکالتنامه دادید؟
متهم شاهین فر پاسخ داد: سه وکالتنامه به آقایان شهسواری نادرشاهی و اعلایی دادم.
قاضی موحد پرسید: همه کاره سه شرکت چه کسی بود؟
متهم پاسخ داد: به نظرم با آقای اعلایی بود چون آقای مرادی تا از آقای اعلایی اجازه نگرفت پولی به من نداد.
قاضی گفت: شما چرا بدون خواندن وکالتنامه آن را امضا کردید؟
متهم گفت: برای هر کدام از وکالت نامه ها بهانهای میآوردند.
قاضی موحد گفت: شما سواد داشتید حتی فرد بی سواد وقتی میخواهد رای دهد از دیگران می پرسد و تحقیق می کنند شما چطور بدون خواندن وکالت نامه ها آنها را امضا می کردید؟
متهم شاهینفر گفت: من اعتماد کردم آقای قاضی.
مستشار دادگاه گفت: شما در دادگاه صداقت به خرج نمیدهید. ما حقوقدان هستیم و با مطالعه پرونده میفهمیم هرکس چه نقشی داشته است. شما در پرونده گفتهاید که همه کار آقای مرادی بوده و همهجا مرادی و نایینی میآمدند اما الان میگویید همه کاره اعلایی بوده است.
شاهین فر گفت: من از اول میگفتم پول برای آقای مرادی بود.
مستشار دادگاه گفت: احتمال تبانی وجود دارد. مستندات نشان میدهد راس این شبکه مرادی بوده است.
متهم شاهین فر خاطرنشان کرد: من الان هم میگویم پول برای مرادی بوده ولی دستورات را اعلایی میداده.
قاضی پرسید: شما چطور به آنها اعتماد کردید؟
متهم شاهینفر گفت: هیچ توجیه عقلانی برای آن ندارم.
قاضی موحد پرسید: در شرایط فعلی اقدامات این آقایان را چطور ارزیابی می کنید؟
متهم شاهینفر گفت: آنها خیرخواه من نبودند.
قاضی موحد پرسید از آغاز کار تا دستگیری آنها چه مدت طول کشید؟
متهم شاهین فر گفت: ۷ ماه.
در ادامه اعلایی آرانی نماینده دادستان از متهم شاهین فر پرسید: چگونه با صرف فرستادن عکس در واتساپ مدیر عامل شرکت شدید؟
متهم شاهین فر پاسخ داد: به من گفتند شرکت در قشم و دور است وکالت بده تا نخواهی به قشم بروی.
نماینده دادستان گفت: شما مدعی بودید دستگاهی را اختراع کردهاید. دو قرارداد با امضای شما موجود است در این قراردادها بیش از ۱۲۵ هزار کیلو نخ و بیش از ۵۵ هزار کیلو نخ قرار بوده است که به فروش برسد. این قراردادها با امضای شخص شما بوده است.
متهم شاهین فر پاسخ داد: من فقط سربرگ سفید امضا کردم.
نماینده دادستان خطاب به متهم گفت: شما گفته بودید که ۲۵ میلیون تومان برای شرکت در امور اجرایی به حساب شما واریز شده است اما گفته بودید که اعضای هیات مدیره را نمیشناسید و به شرکت هم نرفتید. قبل از پلمب شرکت هم ۳۵ میلیون تومان به حساب شما واریز شده بود. ۶۰ میلیون پول به چه منظوری به حساب شما واریز شد؟
متهم شاهین فر گفت: از آنها خواهش کردم به من پول بدهند پروژهام را راه بیندازم اما ۳۵ میلیون به درخواست من نبود.
نماینده دادستان گفت: چرا مبلغ را عودت نکردید؟
متهم شاهین فر گفت: اگر پول را برمیگرداندم پروژهام کامل نمیشد.
اعلایی آرانی از متهم خواست درباره خودرو سراتو توضیح دهد.
متهم شاهین فر پاسخ داد: از این ماشین اطلاعی ندارم.
در ادامه دادگاه به دستور قاضی موحد دفاعیات دو شخص حقوقی یعنی شرکت تضامنی لیلا میرزایی و میعادسازان اخذ شد.
وکیل شرکت میعادسازان گفت: از دادگاه تقاضا دارم نسبت به صوری بودن این شرکت تحقیق کند. همچنین گفته شده که قسمتی از کالاها آمده و در گمرک موجود است. آقای اعلایی گفته اند اگر فرصتی بدهید تعهدات رفع خواهند کرد. اینها درخواستهای من از دادگاه است.
قاضی موحد گفت: همه متهمان در این مرحله از این حرفها میزنند.
در ادامه دادگاه وکلای متهمین محمد نائینی تهرانی و امیرخسرو اعلایی گفتند که آخرین دفاعیات را در قالب لایحه به دادگاه ارائه میکنند.
به دستور قاضی موحد، متهم فلاح اشتری در جایگاه حاضر شد و گفت: درباره صرافی باید بگویم که تمام خرید و فروش من در سال ۹۳ و ۹۴ در سامانه ثنا در بانک مرکزی بوده است. من خارج از این سامانه ارز نفروختم. سال ۹۳ و ۹۴ هر ارزی دادیم مجوز بانک مرکزی داشتیم.
مستشار دادگاه گفت: بانک مرکزی اقاریر شما را تایید نمیکند. در نامه بانک مرکزی عدم جواز صرافی آمده است. شما بعد از اتمام مجوز هم معامله انجام دادید. شما بدون مجوز حدود ۳۳۶ میلیارد ریال گردش مالی و ۳۴ فقره شماره حساب دارید.
اشتری پاسخ داد: وقتی ثنای بانک برای من باز بوده یعنی میتوانستم فعالیت کنم. من مدارکم را داده بودم، آنها جواز من را دیر دادند.
قاضی موحد اظهار کرد: بدون مجوز نمیتوانستی فعالیت کنی.
نماینده دادستان گفت: قبلا گفته بودید یک صرافی هم در تهران دارید. درباره ۴ میلیون یورو توضیح دهید.
متهم اشتری پاسخ داد: یک صرافی پسرم دارد. از ۴ میلیون یورو اطلاع ندارم. هر کس که خواسته ارز ۴۲۰۰ تومانی بگیرد من با او همکاری نکردم. سال گذشته میتوانستم ارز دولتی بگیرم و نگرفتم.
نماینده دادستان گفت: در اقاریرتان گفته بودید که کار با شرکت تضامنی لیلا میرزایی اشکال قانونی داشته است. شرکت جواز نداشته و مشکل مالیاتی هم داشته است. آیا در بانک مرکزی سمت داشتهاید؟
متهم اشتری گفت: جواز من را با یک سال و نیم تاخیر دادند. من در بانک سمت نداشتم فقط در کانون صرافها سمت داشتم.
نماینده دادستان گفت: شما شفاها درخواست کردید و سامانه برای شما باز شده است. اینکه طبق قانون با شما برخورد نشده است نشان از زد و بند دارد.