احساس شدید ترس و اضطراب اجتماعی و بروز وسواسهای فکری از شایعترین اختلالهای روانی جامعه کنونی ما بهشمار میرود؛ مسألهای که زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. در چنین مواقعی کمک به آنها برای داشتن انتظارات دقیقتر یک گزینه مهم برای درمان مشکلات است.
به گزارش مرور نیوز به نقل از خبرگزاری موج، اضطراب اجتماعی دومین نوع اختلال روانی بسیار شایع است که با ترس یا اضطراب محسوس در مورد یک یا چند موقعیت اجتماعی ویژه مشخص میشود.
افراد با نشانهها و اختلال اضطراب اجتماعی سطوح بالایی از خشم و سرکوب آن را به نمایش میگذارند که با افزایش افسردگی ، کیفیت زندگی پایینتر در این افراد و پیشآگهی درمانی ضعیفتر همبسته است. نشخوار خشم یک فرایند شناختی اجتنابناپذیر و تکرار شونده است که در جریان تجربه خشم ظاهر میشود و ممکن است با ارزیابی حوادث گذشته همراه شود. بیخوابی، ناامیدی و بازگشت به بعضی اختلالات و ناراحتیهای عمیق از جمله عواملی به شمار میرود که در جامعه امروزی ما بسیاری از افراد با آن دست و پنجه نرم میکنند.
باید گفت ردپای عوامل اجتماعی و محیطی در وضعیت روحی و روانی افراد بسیار تأثیر دارد. به عنوان نمونه میتوان دوران بحرانی شیوع کرونا را نام برد، دورهای که افراد به طور ناگهانی با اضطراب و ترسی عمیق روبرو شدند. برپایه برخی پژوهشها از بین ۷.۱۴ درصد از افراد مورد مطالعه از همهگیری کرونا به این بیماری مبتلا شدند و ۴۰ درصد این افراد به اختلالات روانی مشکوک شدند که همچنان نیز اثرات آن باقی مانده است. همچنین طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی ۷.۱۰ درصد اختلالات روانی نسبت به قبل از دوره کرونا افزایش پیدا کرده که این مسأله در همه جای دنیا صادق است.
طبق آخرین آمارها در سال 98 نشان میدهد که 6.23 درصد شیوع اختلالات روانی ناشی از ترس و اضطراب در کشور وجود دارد که 88 درصد آن مربوط به شهر تهران است. اما با وجود اینکه بسیاری از شهروندان به دلیل نشانههای اضطرابی به روانپزشکان و روانشناسان مراجعه میکنند اما مسئولان همچنان این موضوع را مسکوت نگه داشتهاند، بهطوری که دولت لایحه حمایت از حقوق افراد مبتلا به اختلالات روانی را از مجلس پس گرفته است. به گفته برخی از رسانهها علت این ارجاع و پس گرفتن؛ لزوم بازنگری در مفاد این لایحه برای رعایت حقوق افراد مشمول، رفع ابهامات و کاهش ضمانت اجراهای کیفری پیشبینی شده، عنوان شده است. این لایحه در آذر 1398 در دولت دوزادهم تصویب شد و 26 فروردین سال 1399 در مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شد و بعد ازگذشت 2 سال از آن این لایحه همچنان در مجلس بلاتکلیف بود تا آبان ماه سال 1401 که توسط دولت سیزدهم پس گرفته شد. در این لایحه قرار بود چالشهای جدی قانونی درباره بیماریهای روانی حل شود.
اهمیت این موضوع سبب شد تا خبرنگار خبرگزاری موج به گفت وگو با «محمدرضاعبدی» کارشناس ارشد روان درمانی و پژوهشگر بنشیند.
اضطراب چیست و چه تفاوتی با ترس دارد ؟
عبدی، با بیان اینکه ترس و اضطراب بسیار شبیه هم هستند، گفت: این دو مقوله بسیار شبیه هم هستند و تنها تفاوت آنها در مشخص بودن منبع ترس است، یعنی میدانیم از چه چیزی میترسیم مثلا از یک حیوان درنده اما در اضطراب منبع مبهم است. در واقع اضطراب یک احساس نیست، بلکه یک وضعیت مبهم است.
وی در ادامه میگوید: به شکل ساده، خشم، باعث از هم گسیختن ارتباط و مراقبت از خود و حتی در مواقعی میل به کشتن ناهشیار فرد مزاحم را شامل میشود، اما چون در کنار میل به مراقبت از خود، میل به پیوند و دلبستگی هم داریم و اتفاقا برای ما خیلی هم مهم است، سیستم روان اینجا وارد میشود و هشدار میدهد که این خشم تو میتواند باعث آسیب و نابودی شود که میتوان اسم این وضعیت را دوسوگرایی گذاشت.
اضطراب عاملی برای خودفریبی
این روانشناس با اشاره به اینکه انسان در مواقعی که پذیرش احساساتش برایش سخت میشود، اضطراب میگیرد، بیان داشت: در این حالت فرد برای کم کردن این اضطراب شروع به خودفریبی میکند که به آن دفاع روانی میگویند. ناهشیار ما به معنی آسیب زدن شدید و حتی گاها کشتن آن فرد است. دفاع روانی یعنی ندیدن واقعیت و پرت کردن حواس از اضطراب یا فراموش کردن آن موقعیت است.
اضطراب چیزی است که ما هستیم نه آنچه که ما داریم
وی با تأکید بر اینکه اضطراب ریشه در وجود واقعی انسان دارد، گفت: اضطراب حالتی است که همیشه اساس و مرکز وجود فرد را تهدید می کند. همین درک هستی شناختی از اضطراب است که تفاوت بین ترس و اضطراب را مشخص میکند. در واقع اضطراب هسته مرکزی عزت نفس را نشانه میرود. در مقابل ترس میتواند عینی باشد و از آن دور شود و تماشایش کند.
عبدی در ادامه بیان داشت: اضطراب صرفاً به معنای ترس نامعقول نیست. در موارد زیادی مضطرب بودن معقول است. در واقع اضطراب واکنش به عواملی است که در بیرون و درون شخص هنوز ناشناختهاند. این واکنش ممکن است هوشیار با ناهوشیار باشد. چنانچه اضطراب فرد حاد و شدید باشد به طوری که کارکرد روزانه وی را تحتتأثیر قرار دهد نیازمند دارو درمانی و روان درمانی است. از آنجایی که درروانکاوی، ریشه اضطرابها، امیال، گرایشها و کشانندههای ناخودآگاه فرد است، تلاش میشود فرد را بهآرامی با ریشههای مشکلاتی که منجر به اضطراب شده است، روبهرو شود.
بنابراین از طریق ایجاد بینش جدید در مراجع، در مدتزمان تقریباً طولانی، به فرد کمک میکنند تا اضطراب خود را کاهش دهد. داستانِ زندگی، داستانِ اضطراب است برای درکِ خود و دیگری به اضطراب آن بپیوندید تا بدونِ دردسر به انتهایِ داستان برسید.