کیانوش غریب پور از اعضای شورای هنری دومین رویداد «بهارستان» معتقدست شهرسازی نامتوازن و پر از اشکال تهران و معماری آشفته و معابر پر از ایراد اجازه اجرا و دیدهشدن درست آثار هنری را نمیدهد.
به گزارش مرور نیوز، کیانوش غریبپور از آن دسته هنرمندان فعالی است که در حوزه های گرافیک، نقاشی دیواری، تصویرسازی، نقاشی، گرافیک و... دستی بر آتش دارد و در بسیاری از رویدادهای هنری که در طول سال برگزار می شود می توان نام او را به عنوان داور یا هیات انتخاب دید. تجربه بالای او در تدریس، داوری و حضور در رویدادهای هنری باعث شده در زمینه های گوناگونی بتوان او را علاوه بر هنرمند بودن، صاحبنظر نیز دانست. حالا سالهاست که در زمینه هنرهای شهری نیز با سازمان زیباسازی همکاری دارد و این همکاری او را به یکی از صاحبنظران این عرصه تبدیل کرده است.
غریبپور از سال 68 فعالیت خود را در زمینه تصویرگری مطبوعات و ادبیات کودک آغاز کرد و جوایز متعددی در جشنواره های مختلف داخلی و بین المللی به دست آورد. غریب پور از سال 73 تمرکز خود را به حوزه گرافیک، به خصوص کتاب و آلبوم های موسیقی معطوف کرده و به تدریس در دانشگاه و مدارس گرافیکی در زمینه تصویرگری و گرافیک دیزاین می پردازد.
این روزها او مشغول داوری آثار دومین رویداد «بهارستان» است؛ رویداد هنرهای شهری که او از اعضای شورای هنری آن نیز محسوب می شود. با او درباره این رویداد گفتگو کردیم.
* آقای غریبپور به عنوان یکی از اعضای شورای هنری رویداد «بهارستان» به عنوان داور بخش «تخم مرغ های رنگی» که بیشترین تعداد آثار شرکت کننده را دارد می خواهم از شما درباره کمیت و کیفیت آثار این دوره بپرسم؟
- سوال شما را از دو جهت میشود جواب داد اول از جهت ارتقای کیفی آثار این دوره نسبت به سال گذشته و دوم از جهت مقایسه آثار این دوره «بهارستان» با معیارها و حد مطلوب مورد نظر شورا و برگزارکننده. از جهت اول، قطعا معدل کیفیت آثار بهارستان 96 از سال گذشته بالاتر است. دلیل آن هم روشن تر شدن ماهیت بهارستان برای هنرمندان است که نسبت به سال گذشته قدم های مطمئن تری برداشتند، اما مهم تر از آن تأثیر مشاوره ها و ویرایش های اعضای شورای هنری در ایده های اولیه هنرمندان بود. الان که دراین گستردگی آثار را می بینم، رشد چشمگیر هنرهای شهری به خوبی پیداست و حتی کیفیت اجراها بسیار بهتر شده است .
اما از نگاهی دیگر می توان کیفیت آثار را در مقایسه با آن چیزی که به عنوان هنر شهری در دنیا مرسوم است بررسی کرد. آثار این دوره، با وجود همه مزیت ها و موفقیت ها، در مجموع و در یک معادله کلی، هنوز از چشمانداز هنرهای شهری و انواع موفق آن در سایر نقاط دنیا فاصله دارد .
هنرهای شهری، بسیار به شهر وابسته اند. شهرسازی نامتوازن و پر از اشکال تهران و معماری آشفته و معابر پر از ایراد، هم مانع مهمی در ایده پردازی است هم مانع بزرگی در کیفیت اجرا و نصب آثار و مهم تر از آن، دیده شدن. اغلب آثار در بهترین شکل اجرا هم در تهران از چشم مردم پنهان می مانند
من وقتی می گویم با چشم انداز و سطح مطلوب فاصله داریم، منظورم ناتوانی هنرمندان وطنی نیست. هنرهای شهری بسیار به شهر وابسته اند. شهرسازی نامتوازن و پر از اشکال تهران و معماری آشفته و معابر پر از ایراد، هم مانع مهمی در ایده پردازی است هم مانع بزرگی در کیفیت اجرا و نصب آثار و مهم تر از آن، دیده شدن.
اغلب آثار در بهترین شکل اجرا هم در تهران از چشم مردم پنهان می مانند. پارازیت های تصویری در تهران بیش از حد زیاد است. به علاوه ما همه در حال تجربه مدل ایرانی هنرهای شهری هستیم. یعنی همه چیز باید با هم و متوازن رشد کند. تجربه جمعی ما از هنرهای شهری، سطح زیبایی شناسی عمومی و عوامل مدیریتی، ارکان مهم دیگری هستند که در درجه کیفیت ایده ها و آثار مؤثرند .
* در مقایسه با سال گذشته که خود شما یکی از کسانی بودید که نسبت به کپی ها حساس بودید، میزان کپی کاری در طرح ها و ایده ها را چگونه دیدید؟
-ما بر سر ماجرای کپی به شدت وسواسی شده ایم در حدی که چیزی نمانده بود یکی دو اثر اورجینال را هم در تردید کپی بودن، حذف کنیم ولی بعد از تحقیق متوجه شدیم کار اصالت دارد.
به نظرم یکی از دلایل مهم کپی کاری عجله ای است که هنرمندان برای رسیدن به حس موفقیت و مقبولیت دارند البته دلالیل تاریخی و جامعه شناسانه هم دارد که باید مفصل به آن پرداخت. هنرمندان همعصر ما تحمل و صبر کافی برای به ثمر نشستن را از دست داده اند و این ناخوآدگاه انگیزه بزرگی برای جست وجوی راه های میان بر است. مخصوصا هنرمندان جوان تر به دنبال درخشش در رویدادها و کسب مقام و جایزه هستند و این ضریب کپی کاری را در کارهای جوان ترها به شکل تصاعدی بالا می برد .
وضعیت کپی کردن در سطح عمومی هنرهای معاصر ما فاجعه بار است. اما به نظرم در هنرهای شهری باید راجع به مصداق کپی دقت بیشتری به خرج داد. یعنی نوع کپی کردن و عدم اصالت در هنرهای شهری مختصات ویژه ای دارد
شخصا فکر می کنم موضوع کپی در هنرهای شهری با هنرهای دیگر متفاوت است. وضعیت کپی کردن در سطح عمومی هنرهای معاصر ما فاجعه بار است اما به نظرم در هنرهای شهری باید راجع به مصداق کپی دقت بیشتری به خرج داد. یعنی نوع کپی کردن و نبود اصالت در هنرهای شهری مختصات ویژه ای دارد. شاید بسیاری از کارهایی که به طور طبیعی و در هنرهای دیگر، کپی به حساب می آیند در هنر شهری، مصداق کپی نباشند. هنر شهری ترکیبی از ایده و ماده در محیط شهر است. ما در مورد ایده می توانیم خیلی حساس و دقیق باشیم اما در مورد ماده و اجرا و مهم تر از آن محیط شهر، یعنی اجزا و عوارض و معماری و مبلمان شهری به شدت وابسته به محیط هستیم و این مشابهت های ناگزیری ایجاد می کند .
باید بین مصداق های کپی در شکل های کلاسیک هنری مانند نقاشی، خوشنویسی، مجسمه سازی و انواع کپی در هنرهای شهری تفاوت قائل شد و در باره آن تبادل نظر کرد. بستر شهر یک لحن و شرایطی را به هنرمند تحمیل می کند. حتی انتخاب ماده و مواد و تکنیک را به هنرمند تحمیل می کند برای همین اگر برخی اتفاقات شهری شبیه یکدیگر شود، این به صورت طبیعی رخ داده و اغلب این شباهت ها ناخودآگاه است .
* یعنی شما می فرمایید شهر و موقعیت های مشابه شهری برای هنرمند هنرهای شهری محدودیت هایی را به همراه می آورد که باعث ایجاد شباهت در ایده ها می شود؟
-این برداشت میدانی من از شرایط است و فعلا نمی خواهم این را یک نظریه به حساب بیاوریم. به گمانم در حیطه هنرهای شهری بلافاصله نمی توانیم هر اثری را به کپی بودن متهم کنیم. ضمن اینکه بیشتر آثار رویداد بهارستان بر مبنای سازه های موقت طراحی می شوند و عموما تکنیک های پیچیده و گران قیمتی ندارند که این ویژگی مشابهت های ناگزیر را تشدید می کند.
*سال گذشته رویداد بهارستان در فضاهای محدودی اجرا شد مثلا در خیابان ولیعصر و بلوار کشاورز از این رو حالت کارناوالی به خود گرفته بود. امسال پراکندگی آثار در تمام شهر دیده شد. این یک حسن داشت که بسیاری از مردم توانستند نمونه ای از این آثار را مشاهده کنند اما ایراد بزرگش این بود که به دلیل پراکندگی در وسعت کلان شهری مثل تهران گویی خود رویداد «بهارستان» به چشم نیامد و حالت کارناوالی آن از بین رفت.
- سال گذشته کارها در دو محور اصلی اجرا و نصب شد که این از جهاتی خوب بود، اما همه شهر و همه مردم به تجربه هنرهای شهری و دیدن زیبایی نیاز دارند. از نظر من باید ترکیبی از این دو را در سال های بعد تجربه کنیم یعنی دو سه محور شهری متمرکز داشته باشیم و تعداد زیادی از آثار هم در خارج از محور، در شهر توزیع شوند. البته این یعنی آثار بیشتر، تکثیر کارهای خوب و بودجه و مهم تر از آن زمان بیشتر برای ایده پردازی و اجرا که امیدوارم مدیریت سازمان و هنرمندان، همه موفق به انجام آن باشند.