ستاد حقوق بشر در بیانیهای با بیان اینکه استاندارد دو گانه و نفاق سرتاسر نهادهای حقوق بشری را فراگرفته است، از کشتار مسلمانان در یمن، سوریه و عراق توسط تروریستهای تحت حمایت غرب انتقاد کرد.
به گزارش مرور نیوز، ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران به مناسبت روز حقوق بشر جهانی بیانیهای صادر کرد، متن کامل این بیانیه به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بیانیه ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران
به مناسبت روز حقوق بشر جهانی
"آیه مبارکه"
"اِنَّ اللهَ هُوَ رَبّی وَ رَبُّکُم فَاعبُدوُهُ هَذَا صِرَاطٌ مستقیم"(الزخرف-64)
(حضرت عیسی (ع) به قوم خود فرمود:) بدانید خداوند پروردگار من و پروردگار شماست. پس تنها او را بپرستید که راه راست همین است.
□ تشریح وضعیت
مقدمه :
1. اگر چه امروز سازمانهای عریض و طویل بین المللی، منطقه ای و دولتی و غیر دولتی همراه با حجم عظیم تبلیغات رسانه ای مدعی دفاع و ارتقاء حقوق بشر ظاهر شده اند اما، متاسفانه می توان گفت با توجه به حجم وسیع تخلفات و تعرض ها و جنایت هایی که نسبت به انسانهای مظلوم جهان صورت می گیرد در یکی از سیاه ترین دورانهای حقوق بشری به سر می بریم. دوران شهارهای طلایی لیبرال-دموکراسی به سر آمده و سر تمام عیار و شفاف خود را به نمایش گذاشته است!
از خطابه های آهنگین قرن بیستمی درباره آزادی ،حقوق فردی،دموکراسی تا قول توسعه به کارگیری شکنجه و تفتیش عقاید شهروندان و مجازات والدین مسلمان به خاطر تخلف فرزندان آن هم طرح این مطالب کریه در سخنرانی های تبلیغاتی انتخابات که غالباً حرفهای شیرین و خوش نما زده می شود و در کشور آمریکا که مدعی است دیگران را به خاطر تخلف حقوق بشری تحریم می نماید، ظاهراً سقوط آزاد صورت گرفته است! بدین خاطر بیش از هر زمان دیگر ضروری است که وضعیت حقوق بشر در شرایط امروز را حول محورهای اصلی حقوق بشر مرور کنیم:
2. جهانشمولی آزادی عقیده:
جذاب ترین شعار اسناد بین المللی حقوق بشر، جهانشمولی است؛ یعنی هر فرد انسانی در هر نقطه کره زمین و در هر زمان باید احساس کند که همه نهادهای فردی و جمعی به حقوق مصرح او احترام می گذارند؛ می تواند خداپرست باشد، مسلمان باشد و جان و مال و آبرو و ناموس او در پناه قانون حفاظت شود و مورد تبعیض نباشد.اما امروز همان بانیان اولیه اسناد حقوق بشر، جهانشمولی را وسیله ای برای اعمال دیکتاتوری و تحمیل با خشونت ایدئولوژی سکولار قرار داده اند.دیگر انسانها نمی توانند دین خود را برگزینند.
ابتدا باید آن "دین" مورد تایید آمریکا و اروپا باشد، تا اجازه داده شود،در غیر آن صورت مشمول همه گونه فشار از تبلیغاتی گرفته تا تحریم اقتصادی و نظامی خواهند بود! به عبارت روشن تر ،با تمسک به شعار جهانشمولی ، امپراطوری سکولار-لیبرال ، بشر را از حق برگزیدن دین مورد علاقه و بنای نظام مدنی -سیاسی زندگی جمعی را بر آن اساس محروم اعلام می کند و به جای اینکه دین مورد علاقه مورد رضای خدای سبحان باشد باید مورد تایید واشنگتن و پاریس و لوزان و تل آویو قرار گیرد! اگر انسانها از این حق محروم باشند بقیه حقوق ادعایی فرعی و صرفا تجمل خواهد بود.
3. حق حیات:
" حیات انسانی" نمی تواند تنازل به بقای بیولوژیک شود بلکه شامل شرایط ضروری برای تعاملات انسانی می باشد. اما همین حداقل هم ظالمانه و سبعانه از میلیونها انسان بی گناه دریغ می شود! کافی است نقشه جغرافیایی جهان را در مقابل خود قرار دهید و فاجعه بشری را مشاهده کنید:
- غزه در محاصره و ساکنان فلسطین اشغالی از حداقلها محروم هستند و هر روز جمعی از خانه های خود بیرون رانده شده و آواره و کسانی که از اقصی نقاط دنیا آمده اند به زور در محل خانه های غصب شده ویلا می سازند و مقابل چشم صاحبخانه آواره به زندگی مشغولند و همه این اقدامات در سایه حمایت های بی مرز آمریکا و اروپا صورت می گیرد! آری مردم فلسطین از حق حیات، آن هم در حداقل محروم شده اند.
- در سوریه و عراق، صدها هزار نفر کشته و زخمی، میلیون ها نفر آواره و تمام زیرساخت های اصلی زندگی تخریب شده است. آن هم توسط ایادی تروریستی ساخته و پرداخته آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی دول اروپایی و نوکران منطقه ای آنان البته با مشارکت مستقیم نظامیان ددمنش آمریکایی - اروپایی! چرا؟ و به چه گناهی؟ آیا این همه جز قربانی توسعه طلبی و استکبار و سلطه جویی امپراطوری سکولار معاصر نشده اند؟مگر حق حیات ادعا شده آمریکا و انگلیس جهانشمول نیست؟ مگر مردم سوریه و عراق مشمول این قاعده نیستند؟
- در افغانستان مظلوم و البته شجاع پس از بیش از یک دهه لشکرکشی آمریکا و ناتو و پس از یک دوره طولانی تجاوز امپراطوری شرقی چه چیزی برای مردم مانده است؟ ناتو به رهبری آمریکا خود هر که را بخواهند با هر وسیله و روش ترور می کنند و آن را جنگ علیه تروریسم می خوانند. ملت افغانستان ناتو را شکست داده است.شکستی سخت تر از تجاوز شوروی سابق اما با بهای سنگین انسانی و امکانات اولیه بقا!
- در یمن، قریب دو سال است که این ملت مظلوم و دست تنگ آماج حملات وسیع، سبعانه، ددمنشانه و ویرانگر نوکران آمریکا و انگلیس در منطقه هستند. نه تنها تمام زیر ساخت های ضروری حیات آنان تخریب شده است بلکه تمام سلاح های ممنوع روزانه به کار می رود و صحنه جنایتی شکل گرفته که هلوکاست مورد تبلیغ وسیع غربیان در مقابل آن رنگ باخته است. هیچ یک از شهروندان یمنی در امان نیستند. زن و کودک؛پیر و جوان! چرا این همه جنایت صورت می گیرد؟ اگر مردم یمن حکومتی را بخواهند که آمریکا و متحدان و نوکرانش دوست نمی دارند توجیه کننده تجاوزی به این وسعت است؟ آیا کاخ سفید و باکینگهام و الیزه ای که به خاطر تنبیه یک جاسوس ده ها بیانیه و قطعنامه می دهند شرم ندارند که در چنین جنایت هولناکی وارد شده اند؟ دولتهایی که درباره اعدام به عنوان ازاله حق حیات بی تابی می کنند خود حق حیات اولیه را از میلیونها یمنی ازاله کرده اند!
- در میانمار، روزانه صدها نفر زنده زنده توسط ارتش کشور سوزانده شده یا به دریا ریخته می شوند و خانه های آنان تخریب و آواره دشت و جنگل می شوند و در عین حال شخصیت های سیاسی کشور قهرمان حقوق بشر اعلام می گردند. امروز یک فاجعه تمام عیار انسانی در نتیجه نسل کشی مورد تایید دول استکباری در این کشور در جریان است و دستگاه ها و موسسات بین المللی که با صرف میلیون ها دلار تاسیس شده اند که مراقب این اوضاع باشند و با موضع گیری و فعالیت و تحرک مانع شوند . اما افسوس که جز چند جمله بی خاصیت از اینهمه موسسه شنیده نشده است!
- در بحرین اکثریت قاطع مردم طالب حق رأی مساوی هستند و لاغیر! اما یک قبیله متحجر و دست نشانده بحرین را به یک زندان عمومی تبدیل کرده است و مردم را از تمام حقوق اولیه محروم نموده است و از آن فضاحت بارتر اینکه نخست وزیر بریتانیا در پایتخت آن کشور حاضر می شود و از تمام این جنایات و تخلفات حقوق بشر مسلم حمایت می کند و وعده فروش میلیاردها پوند اسلحه می دهد! می دانیم که وضع اقتصادی انگلیس خراب است ولی آیا دولت این جزیره حق دارد به بهای بهبود اوضاع اقتصادی حقوق مسلم ملتها را زیر پا بگذارد؟ و در عین حال پز دفاع از حقوق بشر و آزادی و دموکراسی بدهد؟
- اسلام ستیزی زندگی میلیونها مسلمان را در آمریکا و فرانسه و آلمان و انگلیس و سایر بلاد اروپائی تهدید می کند! رئیس جمهور منتخب آمریکا اعلام کرده است که همه مسلمانان ساکن و شهروند آمریکا باید ثبت نام امنیتی شوند و تحت نظارت مستمر قرار گیرند!بهانه همکاری با گروه های تروریستی است که خود این کشور ها آنان را تاسیس کرده ،تامین نموده ،تسلیح کرده و به جان بشریت انداخته اند ! آیا مضحک نیست که رئیس جمهور فرانسه حجاب زنان مسلمان شهروند فرانسه را تهدید لائیسیته اعلام نموده و آن را منع نماید؟ یا صدراعظم آلمان به بهانه تعامل مستقیم انسانی مانع گردد و از محل کارهای دولتی و فرهنگی اخراج کنند!آیا اینها جزو محرومیت از حق حیات، برخورداری از آزادی عقیده و دین نیست؟
4. کودک کشی و تجاوز به زنان:
هنوز زمان زیادی از اسناد حقوق بشری مربوط به دفاع از حقوق کودکان و زنان نمی گذرد که این امور کاملا قابل تسامح شده است! رسم کودک کشی مدرن توسط رژیم صهیونیستی باب شد و با حمایت صریح آمریکا و متحدان اروپایی وی کاملا قابل قبول شده است تا جایی که رژیم عربستان سعودی که دستش به خون هزارن کودک یمنی و سوری و عراقی آلوده است بخاطر چک صادره در وجه سازمان ملل از این جنایت تبرئه شده است! و تجاوز به زنان و نوامیس مردم توسط ایادی و نوکران دول استکباری هم نادیده گرفته شده است.
5. دموکراسی و حق توسعه و پیشرفت:
شگفت انگیز است که آمریکا و متحدان اروپایی آن، دموکراسی را شرط مهم و ضروری برای تضمین حقوق بشر نمی دانند! یعنی اگر کشوری در منتها درجه استبداد باشد ولی در دایره منافع آنان حرکت کند دارای رکورد حقوق بشری بالا می باشد! آیا انسانها را از حق مشارکت در تعیین و تحقق تجمع مدنی حاکم کاملا محروم نمودن و سپس به آنها در امور جزئی حق انتخاب دادن این تضمین حقوق بشر است؟ انسان ها را از حق مشارکت در پیشرفت کشورشان و مدیریت آن محروم کردن این تضمین حق توسعه اقتصادی ،فرهنگی و سیاسی است؟
و نکته جالب این است که این مغالطه روشن با استدلال ایدئولوژیک صورت می گیرد و ادعا می شود که حقوق بشر کاملا به بشر به عنوان فرد نظر دارد و فرد گرایانه است!
گوئی زندگی انسانها هم منفرداً و در داخل قفس های خاصی صورت می گیرد! یعنی نه تنها مفهوم حیاتی انسانی به حیات بیولوژیک تنازل یافته که به آن هم اکتفا نشده و به پرورش گلخانه ای منحصر گشته است!
□چالشهای اساسی حقوق بشر در شرائط فعلی
6. چالش استقلال:
دیکتاتوری سکولار غربی به رهبری آمریکا و همراهی جمعی از متحدان اروپایی آن و موتور محرک صهیونی آشکارا و بدون اغماض هیچ ملت و نظام حکومتی مستقلی را تحمل نمی کند کشورها یا باید زیر یوغ سلطه این امپراطوری باشند و یا موضوع تهاجمات وسیع و بی امان خواهند بود: از تهاجم رسانه ای و سیاسی گرفته تا تحریم و فشار اقتصادی و بالاخره تهاجم امنیتی و نظامی! یعنی آحاد مردم دنیا حق ندارند دولت مستقل داشته باشند!
7. چالش آزادی عقیده و دین:
امپراطوری سکولار غربی که مدعی رهبری حقوق بشر در جهان است اجازه برگزیدن هیچ دینی را که نمی پسندد نمی دهد! یعنی مردم دنیا اگر دینی را می خواهند برای زندگی فردی و جمعی خود بر گزینند ابتدا باید ببیند امپراطوری سکولار می پسندند، راضی است؟
تفکر الهی و راه خدایی در طول تاریخ در موارد بسیار نادری چنین مورد تهاجم وسیع و بی رحمانه بوده است. بویژه دین مبین اسلام هدف شدید ترین تضییقات قرار گرفته است! هر کجا نام اسلام و شریعت اسلامی مطرح می شود تیغ تهدید و سانسور و تحمیل غربی هم بلافاصله پیدا می شود! مردم جهان تهدید می شوند که حق بر گزیدن دین مبین اسلام را ندارند.
8- چالش نژاد پرستی:
استاندارد دو گانه و نفاق سرتاسر نهادهای حقوق بشری را فراگرفته است. مهم ریشه آنست که در نژاد پرستی غربی نهفته است.
در نیمه اول قرن بیستم به نحوی بین جامعه ظاهر شد که مسئله یهود ستیزی و امثال آن را بهمراه داشت اما نژاد پرستی وسیع تر از مدتها قبل بود و آن اعتقاد به برتری غربی ها بر سایر ملتها است.
مردم دنیا را با نظر تحقیر می نگرند و برای مال و جان و شرافت و کرامت او ارزش درجه دوم قائل می شوند.
□ راه کارهای ضروری برای مقابله با چالش ها
9. تنوع فرهنگی و دموکراسی:
جمهوری اسلامی ایران معتقد است مهمترین و اساسی ترین اقدام برای ارتقاء حقوق بشر ، مقابله با دیکتاتوری سکولاریسم و تحمیل ایدئولوژیک توسط امپراطوری مستکبر غربی به رهبری آمریکا و برخی متحدان غربی آنست . باید با تمام قوا بر حفظ حق انتخاب دینی که مورد رضای خدای ما می باشد تلاش کنیم .
باید به تجربه ملتها در بنای نظامهای مدنی - سیاسی خود احترام بگذاریم . تجربه غربی گذشته از دستاوردهای مثبت دارای نقاط ضعف مهلکی می باشد که آثار فرو پاشی آن کاملا" دیده می شود ؛ در عین حال اگر این نقاط ضعف را هم نداشت حق تحمیل نداشت. به ویژه ملت مسلمان ایران در کنار سایر اعضاء امت اسلامی قویا" از این حق مسلم خود در بنای نظام مدنی - سیاسی بر اساس عقلانیت اسلامی دفاع می کند و آن را قابل مذاکره نمی داند ضمنا" حق مشارکت مردم برای تعیین مسؤلان کشورشان و مشارکت در نظام مدنی - سیاسی پیش نیاز مسلَّم توسعه حقوق بشر است.
کشورهایی که در آنها دموکراسی به بازی گرفته شده است (مانندایالات متحده آمریکا) و یا اصلا کمترین امکان مشارکت عمومی مردم وجود ندارد باید جدا مورد پیگرد بین المللی قرار گیرند .
10. اجتناب از نفاق و استاندارد دو گانه:
خصوصا نهادهای بین المللی و عمدتا زیر مجموعه های سازمان ملل مانند مجمع عمومی ، کمیته سوم ، شورای امنیت و شورای حقوق بشر باید از فضاحت نفاق و استاندارد دو گانه و بازی های رسوای سیاسی پاکسازی شوند . هیچ ضربه ای مهلک تر به رشد حقوق بشر و محافظت از آن نیست که مردم دنیا مدعیان و سردمدارانی را ببینند که کارنامه رسوایی دارند و ضمنا" صحنه گردان این نهادها باشند ! برای شورای حقوق بشر هیچ امری تحقیرآمیزتر از آن نیست که دولتی مانند ایالات متحده آمریکا که سر منشأ تروریسم و صحنه گردان تحمیل و استکبار و دشمن شماره یک دموکراسی و تفکر الهی بخصوص دین مبین اسلام و مرتکب جنایت های فراوان بوده و هست عضو شورای حقوق بشر باشد یا رژیمی عقب مانده و وابسته مانند رژیم سعودی که بدستور اربابان خود گوی سبقت را در کودک کشی و تجاوز به سایر کشورهای منطقه و ریختن خون بی گناهان و نابود کردن امکانات ملت ها را از دیگر جنایتکاران ربوده و کمترین ساختار مدنی با حداقل دموکراسی را ندارند و عضو شورای حقوق بشر بشود . با حضور این گونه اعضا مهلک ترین ضربه ها به حقوق بشر در سطح جهانی وارد شده است .
11. اجتناب از تحمیل :
استفاده ابزاری از موضوع حقوق بشر و نهادهای بین المللی موجود برای تحمیل سیطره فکری و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی بر سایر کشورها باید بنحو کامل متوقف شوند . سوء استفاده استکبار از ضعف های ساختاری و البته نهادهای موسسات بین المللی بهمراه امپراطوری رسانه ای - سایبری عملا" حیثیتی برای این مجامع در جهت دفاع از حقوق انسان ها باقی نگذاشته است . آرای حق انتخاب دینی که خدای سبحان برای ما می پسندد را از انسانها می گیرند و حق داشتن حکومتهای مستقل ملی موقوف است آنگاه به مسائل کاملا" دون پایه و بازی گونه مانند LGBT و امثال آنها پرداخته و آن را محک حق انسانها در زندگی مدنی اعلام می کنند.
جمهوری اسلامی ایران امیدوار است که در سالی که مقابل خود داریم شاهد حرکتی وسیع و بنیادین برای طرح و اعتلای حقوق انسان ها بر مبنای اصیل و قدیم منطق الهی باشیم تا بشریت شاهد و ناظر باشد و خود آگاهانه بر گزیند.