«شهریار آمریکایی ماکیاولی» با «مبانی ایدئولوژیکی شرقشناسانه»، ظریف و روحانی را ماده تصرف و «اُبژه» خصلتها و سرشت آمریکا کرد.
به گزارش مرور نیوز، مجتبی زارعی کارشناس سیاسی در همایش بسیج دانشجویی تربیت مدرس گفت: به رغم تصور دولت و تیم وزارت خارجه مبنی بر خنثی بودن و غیر ایدئولوژیک بودن برجام و صرفا وجه داد و ستد گرایانه؛ برجام حاوی یک چارچوب فلسفه سیاسی است که از حیث معرفتشناسانه بر مبانی انسانشناختی شرقشناسانه استوار بود که معتقد است مغربیان «نوع برتر انسان» اند و «دیگرانواع» جزو ممالک عقبمانده، غیر متمدن، راز آلود و هراس انگیزاند که باید تحت انقیاد و کنترل دائمی باشند و این« صورت نفسانی غرب » در باره شرق، ایران و پدیدارهایی مثل برجام میباشد.
وی در تشریح مشخصههای شرقشناسانه پرونده اتمی ایران و برجام افزود: در دوران پهلویسم و پیشاانقلاب از آنجایی که غرب تصور میکرد انسان مشرقی و ایرانی در حال تطور به انسان متجدد و غربی است همکاریاش را در نیروگاه اتمی بوشهر آغاز کرد اما به محض اینکه دریافت انقلاب الهی ایران، سیر تطوری ایرانی را از تجدد زدگی به انسان انقلابی و پویای سنت تغییر داد به قطع رابطه اتمی خود با این ملت اقدام کرد.
وی در تشریح دیگر ابعاد شرقشناسانه مناسبات و مذاکرات اتمی ایران و غرب گفت: تحریمهای پساانقلاب در اینجا بمثابه تحریم از سوی انسان برتر، ارباب و فئودال در نسبت با انسان پستتر عمل کرد، احساس قرار داشتن نوع غربی به عنوان بازجو و مالک الرقاب و قرار دادن ایرانی به عنوان متهم و حداکثر، طرف گفتوگوی انتقادی با سیاستمدار غربی در دولت های هاشمی و خاتمی، تعیین نوع تحقیقات اتمی در مزرعه ها و املاک و اراضی ایران و نهایتا پلمب کردن مراکز اتمی ما از پیامدهای مبانی ایدئولوژیکی غربی در نسبت با هویت ایرانی است.
زارعی اظهار نظر غرب در باره درصد غنای اورانیوم ایرانی، چرایی و چگونگی تولید آبهای سنگین تولید شده ملی، تعداد سانتریفیوژها، تعیین مکان مذاکره و تئوری ضرورت اعتماد سازی ایرانیان برای انسان نوع غربی را تلفیقی از مبانی اید ئولوژیکی غرب نسبت به شرق دانسته و اظهار داشت این مبانی در آمیزش با خصلت های مرکانتلیستی و روحیات نئو فئودالیته در «فرا انسان آمریکایی»؛ همچنین سبب شد غربی به عنوان مالک الرقاب عمل کرده و مثل ارباب و کدخدا با تهیه فهرست دانشمندان ملی اتمی در نسبت با ربایش، تطمیع و شهادت آنها اقدام کند زیرا به دلیل طرز تلقی شرق شناسانه انسان غربی، یعنی از طرز تلقی قرن نوزدهمی جیمز موریه ی انگلیسی مبنی بر «بی وفایی و دروغگویی ایرانیان» تا تلقی « پلیدی DNA ایرانیان » در خانم وندی شرمن ( عضو آمریکایی تیم برجام ) انسان ایرانی به دلیل تعلق به سنت و شرق باید کنترل و مدیریت شود چون ذاتا شرور است. شهادت شهریاری ، علیمحمدی ، رضایی و احمدی روشن ها از این منظر قابل ارزیابی است زیرا ولو اینکه آنها در زمین خود و در ایران در مزرعه اتمی کار می کردند اما از نظر غربی و ارباب و کدخدا ، این دانش و مواد آن متعلَّق تمدن غربی است و بدون اجازه فئودال بزرگ صورتی ایرانی یافته که باید ضبط شود و یا باید محل چنین دانش و پژوهشی با بتن پر شود یا حتی اگر لازم شد دست و پا و قلب این پژوهشگاه را از جسم شرقی ربود و به کشور مرکز یعنی محل و موطن علم برد چون از نظر غربی علم یک وطن دارد و آن غرب است.
عضو هیت علمی اندیشه سیاسی اسلام تربیت مدرس گفت: تیم حاکم بر وزارت خارجه تحت تصرف سوبژکتیویسم حاکم بر چارچوب شرقشناسانه است چون اقای ظریف و دوستان او «ابژه» انسان غربی شده و آنطور می اندیشند که نوع غربی می خواست و این البته با خیانت متفاوت است چون ما تیم مذاکره و دولت ایرانی را در این روند نه خائن بلکه پرکار اما کم عمق، ظاهرگرا و منحل در ایدئولوژی شرق شناسانه میدانیم زیرا غربی می گوید من بدون شلیک حتی یک گلوله، ایرانی را وادار به تسلیم کردم و وقتی آقای جان کری در سفارت آمریکا در جمع کارکنان و دیپلمات ها و کارشناسان خود می گوید بروید و برای نوه هاتان روایت کنید و حتی پیاز داغش را می توانید زیاد کنید که چگونه در اتاق نشستید و آقای ظریف را در برابر «قدرت متقاعد کننده خود» به تسلیم کشاندید لذا آنها ظریف و روحانی را ابژه کرده و ماده ی تحلیل خود کردند.
زارعی افزود: آمریکایی ها این مبانی شرق شناسانه را با چاشنی و روحیات مرکانتلیستی، نحوی پراگماتیسم و بخصوص توصیه های ماکیاول به سرانجام رساندند چون داد و ستدی که بر این مبنای ایدئولوژیکی برای غربیان فراهم آمد ظاهرا توافقی ، غیر فریبکارانه و به دور از ظاهر دغل صورت پذیرفت به نحوی که برخی از مردم را به جشن و پایکوبی کشانیدوحتی باعث پرده برداری از مجسمه و تندیس آقای ظریف و اهدای مدال ملی از سوی ریس جمهور به وی شد وضعی که دوست و دشمن می گویند این تبم ایرانیان را در وضعیتی قرار داد که لگد اول و ضربه ی اول را باید اوباما و ترامپ بزنند چون بنا به توصیه کتاب مقدس شهریار ماکیاوللی عمل کرده و منتظرند تا ایرانی ها مبادا بخاطر کرامت خود از یوغ برجام قصد رهایی داشته باشند!؟ اما بنده به عنوان یک معلم و پژوهشگر سیاسی می گویم جا دارد اقای ظریف و دولت ، حداقل بخاطر کم هوشی و پی نبردن به ذات ایدئولوژیک برجام و زندانی کردندهویت ملی از تاریخ و ملت عذر خواهی کنند و ای کاش با توجه به تجربه و مهارت تاریخی ایرانیان از میانه تفکر «ملکم خانی» ، «مصدقی» و «انقلاب اسلامی» ؛ حداقل همان مصدقی عمل می کردند چون وقتی مصدق در قضایای خلع ید از شرکت انگلیسی به دادگاه لاهه رفت برای مدتی هم که شد با توجه به عِرق ملی ؛ طرف انگلیسی را ابژه کرد و صندلی نماینده ی انگلیس را برای مدتی به تصرف در آورد و در برابر کنایه های روسای دادگاه و تشریفات لاهه گفت خیال می کنید نمی دانم این صندلی ، جای نماینده انگلیس ها بود ! می دانستم اما خواستم انگلیسی بفهمد نشستن بر جای دیگر ملت ها و تجاوز به حقوق شان چه مزه ای دارد !؟ ولی طریف کم هوشی بخرج می دهد و در اوج گستاخی و لگد پرانی آمریکا با همتایش کنار رودخانه راه می رود به این خیال که در حال ستاندن حق ایرانی و مذاکره ی برابر است در حالیکه او در طول مدت راه رفتن با این سیاستمدار ایدئولوژیک ، ابژه ی او و در تصرف او بود همانطور که مشت زدن نماینده ی آمریکا بر روی میز مذاکره و اصابت آلا ت روی میز به سینه اقای عراقچی مبین نگاه ارباب - رعیتی به طرف ایرانی و برجام بود لذا می گوییم تیم مدعی توسعه گرایی حاکم بر دولت و وزارت خارجه نه انقلابی عمل کرد و نه مصدقی آنطور که صنعت ژورنالیسم و هم پیمان با ظریف در بازی عکس ها و لفظ ها راه انداخته بود بلکه میزا ملکم خانی و آخوند زاده ای و تقی زاده ای عمل کرد چون آنها برای ترقی، الفبای ایرانی را زشت و ناکافی می دانستند و در انحلال الفبا وخط و عقل ایرانی عمل کردند و اینان به پلمب شدن تکنولوژی های بومی مبادرت کرده و قلب های راکتور را از جا در آوردندر و بر آن بتن ریختند و از این منظر به نوعی مرتجع هستند چون به فکر و عصر مَلکمی و قجری باز گشتند و چون شاه قجر هم از ماده ی بد بوی نفت! به دلیل شدت مناقشات روس و انگلیس بر سر آن کلافه بود! البته تیم بروکرات حاکم بروزارت خارجه یک قدم از شبه روشنفکران جلوتر است چون شبه روشنفکران وطنی در دهه اخیر و در ماجرای پرونده ی ایرانیان و جوانان وطن به دانش بومی اتمی به کلی پشت ملت را خالی کردند و جانب غرب و منافقین را گرفتند.