کمیسیون اصل نود در گزارشی درباره تخلفات و ترک فعل های حوزه توسعه روستایی، ضمن اشاره به اینکه زیرساختهای توسعه فرهنگی و اقتصادی-اجتماعی در کشور در معرض خطر است، اعلام کرد که طبق آمار، میزان شکاف درآمدی بین شهر و روستا حدود ۱۹۲ درصد افزایش پیدا کرده است.
به گزارش مرور نیوز، علی خضریان سخنگوی کمیسیون اصل نود در جلسه علنی امروز (سهشنبه) مجلس گزارش نهایی این کمیسیون در مورد تخلفات و ترک فعل های حوزه توسعه روستایی را قرائت کرد.
در بخشی از این گزارش آمده است: «شکاف و تبعیض زیادی بین شهرها با روستاها و جامعه عشایری در برخورداری از منابع و امکانات وجود دارد و تله شهری کاملاً نمایان است و این مناطق همچنان با فقر و محرومیت دست به گریبان هستند.
آمارها نشان میدهد، از سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۳۹۸، میزان شکاف درآمدی بین شهر و روستا حدود ۱۹۲ درصد افزایش پیدا کرده است. این موضوع دلایل زیادی دارد ولی باید گفت، غلبه دلالان و سودجویان در بازار محصولات کشاورزی، روستایی و عشایری، سبب شده است، سود و درآمد عمدتاً نصیب دلالان شود و تولیدکنندگان روستایی و عشایری بهره چندانی نبرند. ضمن اینکه، روستائیان انتفاع مستقیم و عادلانهای از طرحهای اقتصادی پربازده مانند معادن، گردشگری و صنایع تبدیلی و تکمیلی، نمیبرند و در بهترین حالت، کارگر این صنایع هستند و مجبورند، گرد و خاک، آلودگیهای صوتی و آلایندههای سمی ناشی از این فعالیتهای صنعتی و معدنی را در شبانهروز تحمل کنند.
علیرغم گذشت حدود ۱۶ سال از فعالیت صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر، فقط حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر بیمه شدهاند (یعنی حدود ۱۰ درصد از جامعه هدف). حقوقی هم که این صندوق بهعنوان مستمری بازنشستگی و از کارافتادگی میدهند، با آنچه که موردانتظار است، فاصله زیادی دارد. آیا با این شرایط، جوانی در روستا میماند که تولید انجام دهد؟! آیا در چنین وضعیتی، میتوان انتظار تحقق خودکفایی داشت؟!
بخش قابل توجهی از روستاها به خصوص در مناطق ییلاقی و حاشیه کلانشهرها به اقامتگاهها و باغویلاهای (خانه دوم) شهرنشینان متمول تبدیل شدهاند و روستائیان سالمند، سرایداری این خانهها را انجام میدهند. این موضوع به سوداگری زمین و تغییر کاربری نیز دامن زده است.
در نتیجه، خیلی از روستاها از کارکرد تولیدی خود خارج شدهاند و در مواردی روستاییان، حتی گوشت، نان، گندم و شیرشان را از شهرها تأمین میکنند. حتی گفته میشود برخی از جامعه عشایری ما دچار سوء تغذیه بهویژه از منظر دریافت ویتامینهای موجود در شیر و لبنیات هستند. آیا این موضوع، عمق فاجعهی خالی شدن مناطق روستایی و عشایری از عنصر تولید را نشان نمیدهد؟! آیا این وضعیت، تلخ و خندهدار نیست که مناطقی که عمده فعالیتشان دامداری است، باید شیر و گوشتشان را از شهر تأمین کنند؟!
با توجه به مواردی که ذکر شد، خیلی از روستاییان بهویژه جوانان چارهای جز مهاجرت به شهرها پیدا نکردهاند. طبق آمار، در پایان سال ۱۴۰۰، سهم جمعیت روستایی و عشایری از جمعیت کل کشور به مرز ۲۴ درصد (یکچهارم) رسیده است. در حالیکه در سال ۱۳۵۰ بیش از نصف جمعیت کشور (حدود ۵۵ درصد) در مناطق روستایی و عشایری سکونت داشتند. پیشبینیها نیز حاکی از تداوم روند کاهشی جمعیت روستایی و عشایری کشور است. بهطوریکه (طبق پیشبینی مرکز آمار ایران) در سال ۱۴۱۵ به رقم حدود ۱۹ درصد خواهد رسید.»