فشار رکود اقتصادی و گرانی و در نتیجه آن آسیبهای اجتماعی و فرهنگی بر قلب رهبر انقلاب سنگینی میکند، اما چه میشود کرد که شخص اول اجرایی کشور به جای پرداخت مستوفا به این مسالهها بیشتر به طرح و پاسخ سوالات فرضی مشغول میشود.
به گزارش مرور نیوز، قاسم جعفری عضو شورای مرکزی کانون دانشگاهیان ایران اسلامی در یاداشتی به موضوع نگرانیهای رهبر معظم انقلاب در رابطه با مشکلات مردم و نوع برخورد مسئولان با این مشکلات پرداخته است.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
« بالاخره سال 1396هجری شمسی هم رسید و ملت ایران طبق یک سنت مالوف که دهها رسم و عادت زیبا در آن نهفته است، موسم آغاز سال را به خوشحالی و شادی میگذرانند. رسومی همچون خانه تکانی، صله رحم، دستگیری از ضعفا و فرودستها، اهدای خیرات و نذورات برای درگذشتکان، تکریم بزرگان و حرمت نهادن به کوچک ترها، مسافرت و ... البته در این میان نقش مسئولان و متولیان امور بسی متفاوت و سنگین است.
رهبری امت از ابتدای انقلاب تاکنون در یک حرکت هوشمندانه و چند وجهی با نامگذاری هر سال با شعاری سنجیده توجه امت و مسئولان امر را به مسالهای اساسی که کشور با آن روبروست جلب میکنند که امسال را هم رهبری ضمن اعلام اطلاع واقعی از حال مردم چنین تشریح نمودند که:« به اعتقاد من نقطه کلیدی امسال عبارت است از تولید داخلی، و اشتغال و عمدتاً اشتغال جوانان؛ اگر ما توانستیم روی این دو نقطه متمرکز بشویم و کارها را بر این اساس برنامهریزی و دستهبندی بکنیم، تصوّر این است که کار به میزان زیادی جلو خواهد رفت و موفّقیّتهای چشمگیر و محسوسی پیش خواهد آمد»
ایشان هرگز زحمات مسئولان و مجریان را نادیده نگرفتند اما این که این تلاشها برآورنده انتظار به جای مردم و رهبری نیست در کلمات و بیش از ان در وجنات و رفتار متین اما حاکی از نارضایتی ایشان موج میزد.
فشار رکود اقتصادی و گرانی و در نتیجه آن آسیبهای اجتماعی و فرهنگی بر قلب معظمله سنگینی میکند و گاهی آدم میفهمد که در خفا و از نصیحت پنهانی گاهی به درشتی لازم با مسئولان سخن میگویند اما چه میشود کرد که شخص اول اجرایی کشور به جای پرداخت مستوفا به این مسالهها بیشتر به طرح و پاسخ سوالات فرضی مشغول می شود.
وقتی حرفهای نوروزی آقای روحانی از نیاز به بهرهگیری بیشتر از فضای مجازی، نفی امنیتی شدن کشور و در عین حال دعوت به اخلاق شنیدم به یاد خاطرهای از «نلسون ماندلا» افتادم که میگوید دادستان دولت آپارتاید، ما را به کمونیستی بودن متهم کرده بود؛ قاضی از او پرسید آیا با مبانی کمونیستها آشنا هستی؟ دادستان قاطعانه پاسخ مثبت داد. قاضی مطلبی از چرچیل را خواند و گفت این مربوط به چه کسیست؟ دادستان به کمونیست ها نسبت داد. مطلب بعدی از آبراهام لینکلن خوانده شد و او گفت از منشورات کمونیستی است . و سومین مطلب را که به کمونیستها نسبت داد دقیقا بخشی از سخنان شخص دادستان بود.
رفتار ریاست محترم جمهور دو عملیات همزمان را پوشش میدهد 1- تغافل از موضوعات اساسی که عمد و سهو آن را باید از خود ایشان پرسید 2- برجسته سازی نیازهایی که گر چه برخی از آنها در جای خود قابل اعتناست اما در افکار و اذهان عمومی هیچ اولویتی ندارد. مثلا این که با لحنی تهدید آمیز حرف از حفظ امنیت فضای مجازی زدن و در عوض بعد از چهار سال وعده کارهای مهم در خصوص اشتغال در سال جدید دادن دو نمونه برجسته سازی و تغافل موضوعات است.
این که مردم دوباره به ایشان اعتماد کنند یا نه مساله اساسی نیست بلکه اساس اخلاق و منش حکمرانی است که در رفتار حکمرانان تجلی مور انتظار را ندارد. خلاصه سخن آن که دل و قلب رهبری و مردم برای مسائلی چون بیکاری و گرانی و رکود می تپد، اما ریاست محترم جمهور انشای ما فی الضمیر و ساخته و پرداخته اذهان مشاوران و همراهانی را میخواند که با خواستههای میدانی جامعه چه بسا فاصله ها دارد.. تشبث مصرانه ریسمان جویده شده برجام از جانب رقیبان عهد شکن بویژه امریکا، گلایه از واریز سهم صندوق ذخیره از محل فروش نفت، برخوردهای انفعالی با منتقدان و برگزاری همایشهای انتخاباتی پیش از موعد با بهره گیری از ظرفیتهای به ظاهر قانونی و ... بخشی از مواردی است که در شان دولت پرچم دار قانون و اعتدال گرایی و راستگویی نیست.