در کمبود سیاست های بازدارنده یا تشویقی در تلویزیون، شبکه «من و تو» همچنان به دزدیدن مخاطبان داخلی مشغول است.
به گزارش گروه فرهنگی مرور نیوز، شبکه فعال «من و تو» این روزها جدیدترین سری برنامه «استیج» را روی آنتن برده است. این شبکه که از اواسط کار خود از یک شبکه سرگرمی ساز ناگهان به شبکه ای سیاسی تبدیل شد، نوک کوه یخی است که بخش عمده آن در اقیانوس رسانه ها و اطلاعات غوطه ور است و کم توجهی مسئولان به خصوص در رسانه ملی، باعث شده این شبکه روز به روز بیشتر جای خود را در میان مخاطبان داخل کشور باز کند!
وقتی در فتنه 88، شبکه نسبتا تازه تاسیس بی بی سی فارسی که سال قبلش با عجله افتتاح شده بود،پوشش کاملی از وقایع مرتبط با این واقعه پخش کرد و به بهانه پوشش خبری، نقش بلندگوی نیمه رسمی فتنه گران و سازمانهای مدعی دفاع از حقوق بشر را بر عهده گرفت، شاید کسی فکرش را هم نمیکرد که فعالیتهای این شبکه، پیش درآمد تاسیس شبکه «من و تو» باشد.اما بهتر است قبل از بررسی نقش «من و تو» در فعالیتهای فرهنگی علیه ایران، کمی سابقه بنیانگذاران آن را بررسی کنیم.
کیوان عباسی فرزند فریبرز عباسی است که مدتی در آمریکا ساکن بودند و از طرفداران سلطنت محمدرضا پهلوی هستند.
کیوان عباسی مدتی مدیریت شبکه سیاسی فارسیزبان آزادی را برعهده داشت که افرادی مانند رضا فاضلی و بهروز صوراسرافیل نیز در آن حضور داشتند.
فاضلی و صوراسرافیل بعدها به دلیل اختلافاتی که بین کیوان عباسی و آنها به وجود آمد، از این شبکه جدا شدند. شبکه آزادی بعد از مدتی به دلیل ضعف محتوا و پایین بودن کیفیت و عدم جذب مخاطب تعطیل شد.
بعد از مدتی کیوان کار خود را در فضای اینترنت شروع و شبکه «ببینتیوی» را راهاندازی کرد. این شبکه که فقط از طریق اینترنت قابل رویت بود با همکاری رها اعتمادی، تیام بصیر و تعدادی چند از دوستان آنها تا مدتی فعالیت داشت و توانست مخاطب خاص خود را جذب کند اما به دلایل مختلف این کار نیز به سرانجام نرسید و بعد از مدتی ببینتیوی نیز تعطیل شد.
کیوان عباسی که در 2 تجربه قبلی شکست خورده بود بعد از مهاجرت به انگلیس اینبار تلاش کرد با متقاعد کردن مسؤولان و دولتمردان انگلیس، شانس خود را در شبکه دیگری امتحان کند. او در جلسهای که برخی صاحبان رسانه و مسؤولان انگلیسی برای بررسی عملکرد سالانه بیبیسی فارسی تدارک دیده بودند حاضر شده و نقدی را که بر شبکه بیبیسی فارسی نوشته بود، ارائه داد.
خلاصه نقد وی این بود: «شبکه بیبیسی فارسی شبکه دوران بحران است؛ شبکهای که مخاطبان آن در زمان وضعیت سفید و حالت عادی به حداقل میرسد.این مطلوب ما نیست، اگر حمایتهایی که از شبکه بیبیسی فارسی میشود، از من و دوستانم بشود شبکهای راهاندازی خواهیم کرد که در زمان عادی با پخش برنامههای فرهنگی و جذاب، جوانان و مخاطبان خود را جذب کند تا در زمان بحران و آشوب و به قولی وضعیت قرمز بتواند اثرگذاری خود را داشته باشد؛ برنامههای ضدفرهنگی برای جذب در روزهای عادی و برنامههای سیاسی برای تخریب در زمان بحران و آشوب.»
این نقد به مذاق حاضران در جلسه خوش آمد و کیوان عباسی توانست اجازه تاسیس شبکه من و تو 1 و 2 را در همان جلسه بگیرد.
من و تو 1 و 2 تاسیس شد؛ شبکهای که از حمایت کامل دولت انگلیس و گروههای سیاسی جداشده از توده مردم ایران برخوردار شد. استفاده از کارمندان و تیم فنی و حتی آرشیو بیبیسی و حمایتهای مالی و امنیتی تمام و کمال دولت انگلیس این شبکه را یک شبکه خاص کرد.
همینجا هوشمندی کیوان عباسی در زمان تاسیس این شبکه مشخص است. عباسی با تاسیس دو شبکه آغاز کرد که یکی از آنها اختصاص به برنامهها و مستندهای خارجی داشت که با دوبله یا زیر نویس پخش میشد و شبکه دیگر برنامههای تولید خود من و تو را پخش میکرد که در ابتدا چندان هم مورد توجه بینندگان در ایران نبودند.اما جذابیتهای موجود در برنامه های مستند باعث شد مخاطبان روز به روز بیشتر به این شبکه جذب شوند و تنها شش ماه پس از آغاز به کار این شبکه، طی یک نظرسنجی که از مخاطبان انجام شد و با تکیه بر به اصطلاح رای مخاطبان(در حالی که حتی چند جنبش فیسبوکی توسط مخاطبان شبکه در اعتراض به این اقدام تشکیل شد) این دو شبکه در هم ادغام شده و هم اکنون به عنوان شبکه «من و تو» فعالیت میکند.
آنچه این شبکه را نسبت به سایر رقبای خود متمایز میکند، بحث ارتباط مستقیم با مخاطبان است که تقریبا در هیچکدام از شبک های ماهوارهای فارسی زبان با این کیفیت وجود ندارد. ارتباط مخاطبان با شبکه های ماهوارهای قبلا به این صورت بود که مخاطب(!) در حین صحبت مجری روی آنتن میآمد و چند کلامی در تایید حرفهای مجری صحبت میکرد و پی کار خود میرفت تا نوبت به مخاطب بدی برسد.
شبکه «من و تو» با اختصاص یک خط به عنوان پیغامگیر شبانه روزی این ارتباط را قوی کرد و تلاش کرد از تمام صحبتهای مخاطبان (البته مخاطبان موافق) در بخشهای مختلف برنامههای خودش استفاده کند.این شبکه که با برنامههایی مثل «استیج» و «بفرمایید شام» عملا مخاطب را در جریان تولید برنامه دخیل کرد، تمام تلاش خود را میکند تا برای مخاطب شبکهای ماهوارهای و به دور از سلیقه مخاطب جلوه نکند و این حس را به مخاطب بدهد که شبکهای در خدمت مخاطب است و تهیه و تولید برنامههای اقتصادی و اجتماعی توسط این شبکه که بهانه خواست مخاطبین انجام شده، نشان میدهد گردانندگان «من و تو» به خوبی میدانند چگونه و از کجا به خانوادههای ایرانی نفوذ کنند.
اینجا باید نوک پیکان انتقاد را متوجه سیاستگذاران فرهنگ و هنر به ویژه رسانه ملی کرد. رسانه ای که با امکانات و بودجه فراوان در طول سالهای اخیر به دلیل سیاستهای اشتباه و برخورد سلیقهای با مسائل باعث شده مخاطبان سیمای ملی روز به روز از آن دور شده و به سوی شبکههایی بروند که در پوشش سرگرمیسازی، قصد تغییرات بنیادی در جامعه ایرانی را دارند.
کاش آن روز برسد که با درایت مسئولان،دوباره شاهد رونق در رسانههای داخلی باشیم.