محمدتقی گنابادی مشهور به علامه بهلول یکی از مجاهدان وارسته دوران معاصر بهشمار میرود که سندی گویا و شاهدی پرجاذبه برای مبارزات ملت ایران در یک قرن اخیر است. او سالهای زیادی از عمر بابرکت خود را در زندان گذارند اما هیچگاه دست از مبارزه با رژیم ظلم و ستم برنداشت.
به گزارش مرورنیوز، این بار از عالم و مجاهد مردی سترگ سخن میگوییم که افزون بر یک سده حیات خویش را چنان زیست که عالمان، زندگی سادهاش را غبطه میخورند و دنیازدگان بیخبر عامیاش میخواندند. او هیچ جا از تبلیغ دین خدا دست نمیکشید. همه چیز و همه توان خویش را وقف مبارزه با کجیها کرد و در راه امر به معروف و نهی از منکر بیش از نیم قرن از زندگی پرفراز و نشیب خویش را در مقابله با دو طاغوت زمان سپری کرد. شیخ بهلول در زمان حیات نه تنها در میان عوام شهرتی نداشت بلکه خواص نیز آشنایی عمیقی با شخصیت سراسر شگفتی او نداشتند.
سیر زندگی علامه بهلول
محمدتقی گنابادی در ۱۲۷۹ قمری در روستای بیلند از توابع گناباد در استان خراسان (خراسان رضوی) به دنیا آمد. او به دلیل هوش سرشار و حافظه قوی در 6 سالگی به مکتب میرود و قرآن کریم و خواندن و نوشتن میآموزد. تقید او به احکام و آداب اسلامی موجب میشود که در همین سنین امام جماعت کودکان شود و در همین سالها با جدیت تمام به حفظ قران میپردازد و تا هشت سالگی همه قرآن را حفظ میکند. این خود مورد توجه همگان قرار میگیرد و در مجالس قدر مییابد و بر صدر مینشیند. خود او درباره حافظه قوی و اعجاب آورش گفته است: حافظه عجیبی داشتم به طوری که شاید نمونهاش در دنیا نبود.
تحصیلات شیخ با هجرت به شهر قم ادامه مییابد و در محضر بزرگانی چون آیت الله ملاعلی معصومی همدانی و مرعشی نجفی زانوی تعلم به زمین میزند و از خرمن علم و فقاهت آنان خوشهها میچیند. سپس برای زیارت و تکمیل تحصیلات راهی نجف اشرف میشود و شاگردی آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی را بر میگزیند.
مخالفت با رضاخان و قیام گوهرشاد
بعد از اینکه حکومت رضاخانی، آیتالله شیخ واعظ قمی را دستگیر و تبعید می کند و عملاً هم به اعتراض های مردم بی توجه است، بهلول در ۱۷ تیر ۱۳۱۴ وارد مشهد شده و بعد از مراجعه به منزل آیتالله قمی و آگاهی از وضعیت او به حرم امام رضا(ع) رفته و علیه سیاست های ضد اسلامی رضاخان سخنرانی میکند.
ماجرایی که بهلول در مورد انگیزه اصلی اش می گوید: من یک نقشهای داشتم که غیر از خدا و خودم نمیدانست و آن این بود که اول در تمام شهرها سخنرانی کنم تا معروف و بعد قیام در مقابل دولت را شروع بکنم. برای همین در تمامی شهرهای ایران سخنرانی کرده و قصد داشتم مازندران و آذربایجان که مردم جنگجو در این دو زیادند، سخنرانی و به قیام دعوت کنم ولی نشد و مجبور شدم قبل از عملی شدن کل نقشهام در مشهد قیام کنم. بهلول توسط ماموران شهربانی بازداشت می شود اما به دلیل اینکه این کار میتوانست موجب تحریک مردم بشود، او را در داخل یکی از حجرههای حرم محبوس میکنند تا در آخر شب او را به شهربانی ببرند اما مردم به حجره رفته او را آزاد می کنند. چند روز بعد یعنی در ۲۰ تیر ماموران بار دیگر به مسجد گوهرشاد حمله میکنند و با مردم درگیر می شوند. مدت کمی بعد از درگیری، ماموران که نمیتوانند مردم را سرکوب کنند از ترس رسیدن نیروهای مردمی به مسجد که زمزمه آن روز گذشته در شهر پیچیده بوده، عقب نشینی کرده و به پادگان خود برمی گردند.
تدریس در مصر
بهلول پس از آزادی از زندان افغانستان به مصر رفت. در آنجا روزها به جامعه الازهر میرفت و دانشجویان بسیاری با او مأنوس شدند. پس از آنکه مدت اقامت او تمام شد، تصمیم گرفت از مصر عزیمت کند که دانشجویان، مخالفت میکنند و یکی از دانشجویان که پدرش از وزرای دربار است، با او صحبت کرده و مشکل اقامت بهلول را حل میکند. او یک سال و نیم دیگر در مصر میماند و از طرف جمال عبدالناصر که مخالف رضاخان بود، ریاست بخش فارسی رادیو مصر را به عهده میگیرد و به پخش اشعار و مطالب عربی و فارسی در مخالفت با امریکا، صهیونیزم و رژیم پهلوی میپردازد.
ماجرای نجف و دستگیری در راه ایران
بهلول از مصر به نجف رفته و ۲ و سال نیم در آنجا می ماند و از آنجا عازم ایران میشود که او را دستگیر و زندانی می کنند اما پس از ۳۰ روز آزاد میشود. البته رژیم پهلوی در میان مردم شایع کرد که او طلب عفو کرده است. بهلول پس از پیروزی انقلاب اسلامی زندگی خود را در زادگاهش، گناباد سپری کرد. هنگامی که زلزله بم که اتفاق میافتد به بم میرود. حجم فاجعه دلش را به درد میآورد.
وی مجتهد و مسلط به ادبیات عرب و سراینده اشعار، متون نغز و خواندنی به زبان عربی و مسلط به تاریخ انبیای اسلام و شاهدی زنده بر تاریخ یکصدساله اخیر ایران و جهان بود. از ویژگیها و خصوصیات اخلاقی این علامه بزرگوار که زبانزد نزدیکان وی بود، ذوق و ادب او بود؛ به طوریکه او بیش از ۲۰۰ هزار بیت شعر سروده است و ۵۰ هزار بیت شعر از دیگر شاعران را از حفظ داشت.
سرانجام
سرانجام این مجاهد و عارف والا مقام در هفتم مرداد ۱۳۸۴ چشم از جهان فروبست. اکنون آرامگاه وی در ورودی شهر گناباد قرار دارد. آیتالله خامنه ای در پیامی درگذشت این عالم ربانی را تسلیت گفتند و فرمودند: « این بنده صالح و مجاهد پرهیزگار که عمر طولانی و پرماجرای خود را یکسره، با مجاهدت و تلاش گذرانید، یکی از شگفتیهای روزگار ما بود...»