به گزارش مرورنیوز به نقل از روابط عمومی انجمن شاعران ایران ، اولین نشست از سری نشستهای «شبهای شیدایی»، ۱۳ مهرماه (مصادف با دومین روز از ماه محرم الحرام) با حضور فاطمه راکعی، ساعد باقری، سهیل محمودی، مصطفی رحماندوست، پرویز عباسی داکانی و جمعی از شاعران، نوازندگان و هنرمندان برگزار شد.
این آیینها بخشی از فرهنگ کهن جامعه است
این جلسه با قرائت قرآن توسط سیدحسین موسوی بلده در ساعت ۲۰ آغاز شد. سپس سهیل محمودی عضو هیئت مدیره انجمن شاعران و مجری برنامه ضمن اشاره به اهمیت آئینها در پیوند افراد یک ملت گفت: تمام انسانهای این سرزمین با تمام تفاوتهایشان به سمت این آئینها متمایل هستند و با وجود اینکه گاهی عناصر افراطی و تفریطی در برگزاری این آئینها ممکن است سبب دوری افراد جامعه از آنها شود، نمی توان منکر پیوند ناگسستنی افراد یک ملت با این آئینها شد چرا که بخشی از فرهنگ کهن جامعه است.
برخی رجزها و نغمههای عاشورایی به فراموشی سپرده شدهاند
برنامه با اجرای بخشی از نغمههای عاشورایی کهن توسط ساعد باقری دیگر عضو هیئت مدیره انجمن شاعران و امیر مداح (خواننده) همراه بود. باقری پیش از اجرای این بخش از برنامه ضمن توضیح درباره نحوه اجرای این نغمهها گفت: در گذشته اجرای بخشی از رجزها در تعزیهها بوده که معمولا در دستگاه سهگاه یا چهارگاه و از زبان چهرههای تابناک واقعه عاشورا اجرا میشده است.
او با بیان اینکه برخی بخشهای این رجزها و نغمههای عاشورایی به فراموشی سپرده شده است افزود: نحوه اجرای این رجزها معمولا به گونهای است که شنونده هر لحظه توقع دارد که خواننده رجز هر لحظه فرود بیاید در حالی که این اتفاق نمیافتد و در رجز ها میشنویم که گاهی گفتوگوی میان چهرهها ۳۰ دقیقه به طول میانجامد.
شاعران بزرگ ما از عاشورا گفتهاند
بعد از اجرای بخشی از رجزهای عاشورایی مراسم با صحبتهای پرویز عباسی داکانی، شاعر و پژوهشگر ادبیات کلاسیک همراه بود. او در رابطه با اشاره شاعران بزرگ فارسیزبان مانند فردوسی، رودکی، مولانا و سنایی در آثارشان به واقعه عاشورا و کربلا و همچنین در متون کهن فارسی مانند تاریخ سیستان سخن گفت و بخشهایی از شعرهای این شاعران را با موضوع امام حسین(ع) برای حاضران خواند.
خواندن قصیده عاشورایی صائب تبریزی
سپس امیرپوریا محمودی به خواندن بخشهایی از قصیده میرزا صائب تبریزی با موضوع واقعه عاشورا پرداخت:
«خاکیان را از فلک امید آسایش خطاست
آسمان با این جلالت گوی چوگان قضاست
پرده خارست اگر دارد گلی این بوستان
نوش این غمخانه را چاشنی زهر فناست
ساحلی گر دارد این دریا لب گورست و بس
هست اگر کامی درین ویرانه کام اژدهاست
داغ ناسورست هست این خانه را گر روزنی
آه جانسوزست اگر شمعی درین ماتم سراست
سختی دوران به ارباب سعادت می رسد
استخوان از سفره این سنگدل رزق هماست
نیست سالم دامن پاکان ز دست انداز او
گرگ تهمت یوسف گل پیرهن را در قفاست
سنگ می بارد به نخل میوهدار از شش جهت
سرو از بی حاصلی پیوسته در نشو و نماست
قرص مهر و ماه گردون را کسی نشکسته است
از دل خود روزی مهمان درین مهمانسراست
هر زبانی کز فروغ صدق دارد روشنی
زنده زیر خاک دایم چون چراغ آسیاست
تیرباران قضا نازل به مردان می شود
از نیستان شیر را آرامگاه و متکاست...»
این مراسم همچنین با اجرای آواز و نِی و شعرخوانی سیدصابر موسوی و افشین علاء همراه بود:
افشین علاء
چنین گفت زینب!
خجل گشت دنیا چو این گفت زینب!
خرد نعره زد چون یقین گفت زینب!
بنازم به نامش که در واپسین دم
ز گودال سلطان دین گفت زینب!
چه وقت وداع و چه بعد از شهادت
چه بر نِی چه بر روی زین گفت زینب!
بیارند تا انبیا تاب معنا
به هر وحی روح الامین گفت زینب!
بشر آیتی جُست در فهم هستی
زمان گفت زهرا زمین گفت زینب!
بسوزاند آفاق را ان مضامین
که در خطبه آتشین گفت زینب!
دوا شد به داغ ابالفضل راضی
که در گوش ام البنین گفت زینب!
عطش آب شد از خجالت ز شکری
که با تشنه کامی غمین گفت زینب!
«نداریم در کربلا جز نکویی»
به آن قوم آری! چنین گفت زینب!