امروز یک نیروی به درد بخور و ارزنده کشف کردم.» پرسیدم: این نیرویی که کشفش کردی، چه کسی است؟

به گزارش مرور نیوز، اواخر سال ۱۳۶۰ بود که حسن باقری به قرارگاه عملیاتی جنوب آمد و گفت: امروز یک نیروی به درد بخور و ارزنده کشف کردم.» پرسیدم: «این نیرویی که کشفش کردی، چه کسی است؟» گفت: اسمش مهدی زین الدین است.

سوابقش را هم در آوردم؛ همه درخشان و عالی است.» گفتم: «می خواهی با او چه کار کنی؟ فکری برایش داری؟» گفت: «اگر همه صلاح بدانند، می خواهم او را بفرستم تا زمینه ‌ عملیات بعدی را برای ما آماده کند.» زمانی بود که عملیات فتح المبین در دستور کار قرار داشت و در پی طرح ریزی آن بودیم.


موافقت شد و مأموریت به مهدی ابلاغ گردید. طبق مأموریت، مهدی باید به دزفول می رفت و سرپرستی تمام محورهای عملیاتی که هر کدام وظیفه خاصی داشتند و نیروهای اطلاعات و شناسایی شان مشغول فعالیت بودند، به عهده می گرفت. او زیر نظر حسن باقری، مسئول اطلاعات و شناسایی تمامی واحدهای عملیاتی درگیر در فتح المبین شد.

طی این مدت، که حدود شش ماه طول کشید، چند بار از اهواز به دزفول رفتیم. هر وقت مهدی را آنجا می دیدیم، سخت مشغول کار بود. حتی گاهی به عنوان رزمنده ساده برای شناسایی تا عمق مواضع دشمن هم پیش می رفت.

برگرفته از کتاب «برف تا برف» مجموعه خاطراتی از شهید مهدی شیخ زین الدین
راوی: غلام علی رشید