شائبه کپی بودن «اثر برگزیده» نهمین دوره جشنواره هنرهای تجسمی فجر باعث شد شورای هنری نسبت به این موضوع واکنش نشان دهند. در متن این بیانیه آمده: اصلاح ضوابط، رویه وساختارهای لازم در دبیرخانه و ستاد اجرایی برای جلوگیری از بروز رخدادهای مشابه ضروری است.
به گزارش مرور نیوز بیانیه شورای هنری نهیمن جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر بدین شرح است:
به گزارش ستادخبری نهمین جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر ،در روزهای اخیر خبری مبنی بر کپی بودن یکی از آثار برگزیده جشنواره منتشر شد که شورای هنری این جشنواره بیانیه ایی را به شرح ذیل صادر کردند،متن بیانیه بدین شرح است:
گَرتهبرداری یا گَردهبرداری نوعی وامگیری است که در آن، صورت ترکیبی یا عناصر ی از یک یا چند اثر برداشته و در ساختار اثر وامگیرنده بازنمایی یا ترجمه میشود. این شیوه در هنرهای گوناگون به گونه ای رایج است که گاه خود سرشاخه و ژانر ویژه محسوب می شود .
وام گیری در آثار هنری به روشهای آشکار و یا پنهان صورت می گیرد.
در نوع ساده بر خلاف نسخه سازی و کپی برداری ، با وجود این که عناصر و حتی سبک و سیاق اثر پدید آمده به اثر وام دهنده ارجاع مستقیم می دهد، محتوا و پیام غایی متمایزی را وانمایی می کند که گاه در تنافر با اثر وام دهنده است . طبعا در گونه های پیچیده و پنهان تر، وام گرفتن از عناصر و قالب ها به عنصر بیانی و ترکیبی وام گیرنده ترجمه شده و اثر متمایز یا مستقلی را پدید می آورد.
این پدیده به عناصر شکلی و ساختاری محدود نشده تا به ترجمان معنایی نیزگسترش می یابد به نحوی که در نزد هنرشناسان و منتقدان رایج و تعریف شده است.
روزهای اخیر در برخی رسانه های اجتماعی، خبری مبتنی بر کپی بودن یکی از آثار برنده نهمین جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر منتشر شد و اظهار نظرهایی را در پی داشت.
فارغ از این که رویکرد مطلب آغازین (که مباحث مطرح شده را موجب شد) با چه انگیزه و هدفی به نوشتار در آمده است، حداقل انتظار جامعه، هنرمندان و علاقه مندان و حتی ساحت ارزشمند نقد و نظر، رویکرد اصلاح گر و مبتنی بر رفع کاستی ها و کیفیت بخشی و ارتقا است که همواره در حریم نقد می بایست پاس داشته شود.
بهره گرفتن از اسامی و عناوین مجعول مانند نخل زرین و یا نخل بلورین از یک سو و بی توجهی به بدیهیات وگزارش های رسمی منتشر شده مانند ترکیب داوران نهایی و رویکردهای قطعی و اعلام شده جشنواره تا بدانجا افراط می شود که به ناحق به حریم و عرصه حقیقی برخی از ایشان تعدی شده و شائبه دستاویز قراردادن مسئله ای که حداکثر در قواره طرح سوال قابل طرح است را برای نیل به امیالی بجز اهداف حاکم برنقد منصفانه و مشفقانه تقویت می کند.
جشنواره ای مبتنی بر حاکمیت عنصر و فضای تعاملی میان شورای هنری و شرکت کنندگان که در تمامی مراحل پذیرش تا نمایش نهایی آثار در آن اصل و محوری بوده است در بوته غرض ورزی نادیده گرفته شده و گفتارهای به ظاهر نقد، از معیار راستی و درستی منحرف می شود.
تردیدی نیست که حاکمیت گفتمان و نقد و نظر به ویژه در حوزه هنر، امری پذیرفته و مبارک است. چرا که در ذات و فلسفه وجودی خود تکامل را موجب می شود و به دیگر بیان، منتقدین از ارکان کیفیت بخشی و توسعه به شمار می آیند. از دیگر سو حضور و کنش حرفه ای ایشان رفع کاستی ها و نواقص را در پی خواهد داشت. ناگفته پیداست که این امر ضرور در تمامی مراحل و جریان رخداد مورد انتظار و نیاز است. حال آن که در طول بیش از یک ماه نمایش آثار جشنواره که در مرکز محوری و مهمی مانند موزه هنرهای معاصر تهران دایر بود و انتشار گسترده اخبار و تصاویر آثار منتخب، انتظار می رفت نقد و نظرهای تخصصی و ساختارمند در تمامی فرآیندهای اجرا و متعاقبا باخاتمه جشنواره ارائه شود.
براین باوریم که هیچ ترکیب اجرایی و هنری و به تبع آن رخدادهای بشری را نمی توان بی نیاز از نقد تصور کرد. از این روست که با پذیرش کاستی های محتمل وارده، امیدواریم رواج گفتمان و نقد منصفانه و بهنگام، توسعه و تکامل توامان رخدادهای هنری و تعاملی اندیشه ورزانه را فراهم ساخته، سرمایه های ملی و افق امید بخش هنرهای تجسمی کشور هزینه طرز تلقی ها و تسویه حساب های شخصی نگردد.
و بر این باوریم که خانواده بزرگ فرهنگی و هنری کشور و به تبع آن افکار عمومی، جشنواره هنرهای تجسمی فجر را در ساختار و سطحی از ظرفیت و قابلیت یافته که مسائل ریز و درشت آن را به دقت رصد کرده و با اهمیت قلمداد می کند. بدون تردید این مهم یکی از دستاوردهای شاخص است که می توان آن را شرط لازم برای رونق و ارتقای جشنواره دانست. دستاوردی که به مثابه سرمایه ای گرانبها با صیانت و استمرار آن و همچنین ترویج و رونق رفتار و گفتمان تعاملی، بتوان به عرصه ای امید وار بود که متناسب با شان و قواره نجیب هنرهای تجسمی این مرز و بوم در گستره ملی و جهانی دست یازید.
نشر نظرهای یک سویه برخی افراد بدون بررسیهای ابتداعی و عدم رجوع به مستندات، و ذکر مطالب بی پایه، بجز نشر اکاذیب و اطلاعات ناثواب و غلط را در پی نخواهد داشت. نتیجه قهری چنین رویکردی بی اعتباری نگارنده و ناشر و تشویش اذهان و افکار عمومی است .
به تعبیر مولانا:
چون غرض آمد هنر پوشیده شد صد حجاب از دل بسوی دیده شد
مسلما طرح سوال و مطالبه از سوی هنرمندان و کارشناسان حق و وظیفه ایشان و بررسی، پاسخگویی، رفع موانع و مشکلات مسئولیت مدیران و دست اندرکاران است .
در این مورد نیز اذعان داریم که عناصر و قالب های اجرایی اثر برگزیده با اثر هنرمند ترکیه ای شباهت های انکارناپذیری دارد لیکن مضمون و محتوای دو اثر قابل قیاس نیست.
اما تاکید می نماید که می بایست در چنین مواردی در شرح اثر (استیتمنت) به تاثر یا برداشت هنرمند از اثر اولیه به صراحت اشاره شده، به نحوی که در برخی از آثار جشنواره نیز چنین بود. چرا که این خود رویه ای علمی، متقن و اخلاقی قلمداد شده و از مولفه های مهم امانتداری و حرفه ای گری است .
از منظر دیگر اصلاح ضوابط، رویه وساختارهای لازم در دبیرخانه و ستاد اجرایی برای جلوگیری از بروز رخدادهای مشابه ضروری به نظر می رسد که در برنامه ریزی های آتی جشنواره یقینا مطمح نظر خواهد بود.
ستاد برگزاری فرصت را غنیمت شمرده از تمامی منتقدین و صاحب نظران برای ارائه نقطه نظرها و راهنمایی ها دعوت به عمل می آورد و بر این باور است که جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر عرصه گسترده و تعاملی ظرفیت های هنری و صاحب نظران است و به مثابه سرمایه و اندوخته ارزشمند ملی به تمامیت هنرهای تجسمی، هنرمندان و مردم فرهنگ باور کشور تعلق دارد. در این راستا بالطبع هر ایده و نقد و نظری را پیشنهاد و نیت خیری می داند برای ارتقای جایگاه هنر و هنرمندان این دیار هنر پرور.