علی لهراسبی: باید به جایی برسیم که دیگر عنوانها و تیترها برایمان مهم نباشد و بیشتر به محتوا توجه کنیم. مهم این است که کاری که ما انجام دادهایم چیست.
به گزارش مرور نیوز، علی لهراسبی و حاشیههای حذف نامش از برنامه «سهستاره» بهانهای بود تا او را به دفتر خبرگزاری دعوت کنیم و ساعتی با او همصحبت شویم. مباحث مربوط به حاشیههای «سهستاره» را در بخش نخست این گفتوگو منتشر کردیم. اما لهراسبی بیشک حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و ما هم سعی کردیم چند مبحث مهم را با این خوانندهی موفق موسیقی پاپ مطرح و بررسی کنیم.
از لهراسبی دربارهی ممنوعالکاری و همکاریش با خوانندهی از ایران رفته پرسیدیم و او هم مسئله را برایمان شرح داد. درباره علت کم برگزار کردن کنسرت از او پرسیدیم که او هم نوید برگزاری کنسرتهای بیشتر در سال جاری را داد. لهراسبی از راز موفقیت در عرصه موسیقی گفت و پیشنهادهایی هم برای علاقهمندان به آواز خواندن داشت و البته راه را به کسانی نشان میدهد که تصمیم بر خواننده شدن دارند.
به هر روی علی لهراسبی لقب سلطان تیتراژ را یدک میکشد و به طور حتم تیتراژهای برنامههای تلویزیونی از پُرمخاطبترین آثار عرصه موسیقی است و به طبع علی لهراسبی هم از پُرمخاطبترین خوانندگان عرصه موسیقی پاپ ایران است.
لهراسبی وقتی به دفتر خبرگزاری آمد عینکی دودی بر چشم داشت. چشمانش آلوده شده بود و نمیخواست عینکش را بردارد. به شوخی میگوید: «مخاطبانتان وقتی عکسهای این گفتوگو را ببینند پیش خودشان میگویند لهراسبی چرا عینکش را برنمیدارد، نکند فکر میکند «اَلکس» است که با عینک دودی و کُت چرم جلوی دوربین قرار گرفته است». این را گفتم که فکر نکنید عینکِ دودیاش برای کلاس گذاشتن است، که چشمانش آلوده شده بود و کمی ظاهرش را به هم ریخته بود.
در این گفتوگو زایا سلیمان تهیهکننده و مدیربرنامهی علی لهراسبی هم حضور داشت و او هم هرگاه که لازم بود توضیحاتی دربارهی مسائل مختلف ارائه میکرد.
در ادامه حاصل این گفتوگو را میخوانید:
مدتی از فعالیت هنریتان را ممنوعالکار بودید و علتش هم همکاری با شادمهر عقیلی بود. در یکی از آلبومهایتان عقیلی به عنوان آهنگساز با شما همکاری کرده بود.
لهراسبی: سال 1390 این اتفاق رخ داد. به خاطر دوستی که از قبل با شادمهر داشتم سه قطعه برای من آهنگسازی کرده بود و ما نمیدانستیم که این نوع همکاری هم با قوانین ارشاد تناقض داشت.
پای آقای عقیلی ایستادید تا آثار منتشر شود و آهنگسازیهای عقیلی هم در آلبوم بماند؟
لهراسبی: بعد از این که منتشر شد، معلوم شد که عقیلی آهنگسازش بوده است(میخندد).
یعنی شما اعلام نکرده بودید که آهنگساز این آثار شادمهر عقیلی است؟
لهراسبی: الان شما میخواهید باز هم ممنوعالکارم کنید(میخندد).
آهنگها منتشر شد. خودم به تیتر اعتقادی ندارم و محتوا برایم مهم است. به نظرم زمان آن رسیده که از تیتر خارج شویم و به محتوا برسیم. الان در برخی سالنها دوستان و خوانندگان همکارم مجوز نمیگیرند اما در همان سالن کنسرت خنده مجوز میگیرد. بعد در آن کنسرت خنده تمام آهنگهای ما و آهنگهای خوانندگان لُسآنجلسی اجرا میشود. همه مردم دست و جیغ و هورا هم میکشند. اسمش کنسرت خنده است اما کسی آنجا نمیخندد و فقط در میان اجرای قطعهها چند جُک هم تعریف میشود. در حالی که در این برنامهها ارکستر روی صحنه میآید و آهنگهای تمام خوانندگان را اجرا میکنند و موزیکهای غیر مجاز آنجا اجرا میشود. تیتر خوب نیست؛ محتوا باید از یک استاندارد برخوردار باشد. این روزها رسانههای مجازی آنقدر گسترش یافتهاند که نمیتوان جلوی انتشار خیلی از آثار را گرفت. باید سراغ محتوا رفت. مثلا ما بیایم سبکی را تعریف کنیم و بگوییم این سبک ممنوع و یا مجاز است. ما باید تیتر را کنار بگذاریم. باید به محتوا برسیم. همهی بچههایی که در ایران کار میکنند پایه کار ریشهدار فرهنگی هستند. مثلا موزیک رپ چرا باید ممنوع باشد. کار فرهنگی که با موزیک رپ میشود کرد با دیگر موسیقیها نمیشود کرد. مثلا کاری که یاسر بختیاری دربارهی اعتیاد خوانده تاثیرگذاریاش بسیار بیشتر از هر تلاشی است که ما در این زمینه بکنیم. پس نباید موزیک رپ را تنها به این علت که نامش «رپ» است، ممنوع کنیم.
باید به جایی برسیم که دیگر عنوانها و تیترها برایمان مهم نباشد و بیشتر به محتوا توجه کنیم. مهم این است که کاری که ما انجام دادهایم چیست.
یعنی آلبومی که شما منتشر کردهبودید همهی آثارش مجوز گرفته بود یعنی محتوا در آنجا تایید شده بود و تنها مشکلش نامِ «شادمهر عقیلی» به عنوان آهنگساز بود.
لهراسبی: من میگویم این تیترها را باید فراموش کنیم.
سلیمان: در همین کنسرتهای خندهای که اشاره شد، طرف آهنگهای تمام خوانندگان لُسآنجلسی را به طور کاملا جدی میخواند و صدایشان را تقلید میکند. یعنی در آن سالن آهنگهای لسآنجلسی میتواند اجرا شود اما آهنگهایی که از وزارت ارشاد مجوز گرفته اجازهی اجرا در آنجا را ندارد. یعنی در آن سالن آهنگهای لُسآنجلسی میتواند اجرا شود اما آهنگهایی که در سیستمِ نظارتی کشور مجوز گرفته است اجازهی اجرا در این سالن را ندارند.
یعنی اگر نام اجراها را از «کنسرت» به «جُنگ» تغییر دهیم همه چیز حل میشود. ابتدای اجرا یک مجری بیاید و سلام علیک کند و بعد خواننده بیاید آثارش را بخواند و در پایان هم باز مجری بیاید و با حضور چند تن از تماشاگران یک مسابقه برگزار کند. در این حالت مشکلی برای برگزاری کنسرت وجود نخواهد داشت. انگار میخواهیم که خودمان را دور بزنیم.
یکی از سالنهایی که اجازهی اجرای کنسرتهای پاپ را در چند سال اخیر نمیداد، مرکز همایشهای برج میلاد بود. مدیرعامل جدید برج میلاد در نشست خبریِ اخیرش اعلام کرده بود که کنسرتهای پاپ در سال 1396 در این سالن برگزار میشوند.
لهراسبی: من هم اردیبهشت در این سالن کنسرت دارم.
یکی از انتقادهایی که به شما میشود این است که کم کنسرت برگزار میکنید.
لهراسبی: آثارم سر وقت منتشر میشود اما کم کنسرت برگزار میکردم و این مسئله هم دو علت دارد؛ یکی مشغول بودنم در شرکت تبلیغاتیام است که خیلی درگیر کارهایش هستم و نکته دیگر نداشتنِ مدیربرنامه در سالهای گذشته و قرارداد نداشتنم در بازههای زمانی طولانی با شرکتهای هنری.
خوشبختانه در چند وقتی است که با آقای سلیمان قراردادی بستهام و ایشان مدیربرنامه کارهای هنری من شدهاند و از این به بعد کنسرتهای بسیاری برگزار خواهم کرد.
در سال 1396 چه برنامههایی برای کنسرتهای تهران و شهرستانها دارید.
سلیمان: بخش کنسرتها و اجراهای زنده هم خودش دو بخش دارد؛ یکی پرفورمنسی که روی صحنه رخ میدهد و شامل نور، صدا، ارکستر، دکور و هر اتفاقی است که روی صحنه میافتد. بخش دیگر این ماجرا، بازاریابی و هماهنگ کردن مجوز و مسائلی از این دست است. هر دو بخش این ماجرا باید به درستی انجام شود تا پروسههای کارهای هنری یک خواننده به درستی پیش رود.
دربارهی کنسرتهای آقای لهراسبی برای بحث پرفورمنسی که روی صحنه رخ میدهد داریم کارهای جدیدی میکنیم وارکستر را به طور کامل تغییر دادهایم. اما از این به بعد هر فصل در تهران کنسرت خواهیم داشت و به بیشتر شهرستانها هم میرویم. در نوروز امسال هم در آبادان، کیش و کرمان اجراهایی داشتیم.
قراردادتان با آقای لهراسبی طولانی مدت است؟
سلیمان: تقریبا تا ابد است(میخندد).
من تا کنون حدود 2500 اجرا در جاهای مختلف دنیا را به روی صحنه بردهام. اما الان تصمیم گرفتهام یک پروژه را در نظر بگیرم و چند سال رویش کار کنم. کار موسیقی اگر منظم انجام شود تمامی ندارد. همکاری من و لهراسبی سیستمی و روی کاغذ نیست.
نخستین اجرای سال 1396 در تهران چه زمانی است؟
سلیمان: اردیبهشت ماه در مرکز همایشهای برج میلاد.
برای برنامههای شهرستانها چطور؟
سلیمان: ما به همهی شهرستانها نامه میزنیم و درخواست کنسرت میکنیم. این که زمان اجراها چه زمانی باشد معلوم نیست و به هماهنگیها بستگی دارد. مهم این است که دیگر منتظر درخواست نمیمانیم و خودمان وارد عمل میشویم.
علی لهراسبی این همه هوادار دارد و نسبت به دیگر خوانندگان راحتتر حتی شاید بتواند بلیت اجراهایش را بفروشد. اما شما خیلی کم کنسرت برگزار میکردید در سالهای گذشته. چراییِ این مسئله واقعا سوال مهمی است.
لهراسبی: به هم ریختگی و نامنظم بودنِ کارم.
سلیمان: از نظر درآمدی کار دیگری دارد و آنجا درآمد خودش را دارد. برای برگزاری کنسرت در تهران و شهرستان و هماهنگی این مسائل و انجام تبلیغات به کسی نیاز است که همه این کارها را انجام دهد.
مردمانِ شهرستانها تشنهی برگزاری کنسرتهای موسیقی هستند. در تهران به صورت مداوم برنامههای هنری و کنسرتهای موسیقی برگزار میشوند اما در شهرستانها این اتفاقها کم رخ میدهد. شما نظرتان دربارهی اجرا در شهرستانها چیست.
لهراسبی: در تهران به خاطر تعداد سالنهایی که هست اجراها بیشتر است. بعضی از شهرها کنسرتهایش به اندازهی تهران است و در هفته چند کنسرت دارند. برخی شهرها هم مجوز گرفتنش دشوار است. به نظرم باید یک قانون واحد در این باره باشد.
سلیمان: الان به همه شرکتها گفتهاند که یکی در میان یک کنسرت موسیقی ایرانی برگزار کنند و بعد یک کنسرت پاپ.
لهراسبی: من مخالف این داستان نیستم و معتقدم باید موزیک ایرانی را حمایت کرد و به این موسیقی فضا داد.
اما الان نکته مهمتر قیمت بلیتهای کنسرت است که در شهرستانها هم به اندازهی تهران است. آنجا هم کنسرتها برای آدمهای خاص است. شهرهایی که امکانات تفریحی مانند تهران را ندارند، قیمت کنسرتهای موسیقی از 70 یا 80 هزار تومان آغاز میشود و به بالا میرود. یعنی اگر یک خانواده چهار نفره بیایند باید نصف حقوق پدرشان را خرج یک کنسرت کنند. باید نگاهی فرهنگی داشته باشیم و کمکش کنیم. باید سوبسیدی به این مسئله اختصاص داده شود. سالن رایگان، هتل رایگان یا پرواز رایگان، مواردی است که میشود به گروهها اختصاص داد تا قیمت بلیتهایشان را پایین بیاورند.
من بارها گفتهام که در همین تهران حاضرم در جنوبیترین نقطه این شهر برای جنوب شهریها با بلیت ارزان کنسرت بدهم. فقط باید یک متولی پیدا شود و از این کار حمایت کند.
الان در همین جنوب تهران فرهنگسرای بهمن قرار دارد که سالنی مناسب و بزرگ برای برگزاری کنسرتهای موسیقی دارد.
لهراسبی: شما اگر قرار باشد در جایی کنسرت بگذارید و 2 هزار نفر آدم بیاید، باید قیمت بلیتها با توان مالی اقشار آن منطقه تناسب داشته باشد. نمیتوان در شمال شهر بلیتی 100 هزار تومن فروفت و در پایین شهر 50 هزار تومان. در پایین شهر باید قیمت بلیت 20 هزار تومن باشد تا مردم بتوانند پرداخت کنند و بیایند. در این شرایط بلیتفروشیها فقط پول کرایه سالن را در میآورد. پس نیاز است که ارگانی متولی شود و پا پیش بگذارد. خواننده هم باید نصف پولش را بگیرد. گروه نور و صدا هم نصف پولش را بگیرد. شهرداری سالن را مجانی در اختیار گروه قرار دهد. در این شرایط مخاطب میآید و لذت میبرد.
چند سال پیش مجموعه اجراهایی در پارکها در ماه مبارک رمضان داشتیم. اجرایی در پارک آزادگان داشتیم که 12 هزار نفر مخاطب اجرای زنده ما را میدیدند. تا چشم کار میکرد آدم بود. این افراد توان مالی پرداخت صدهزار تومن برای بلیت یک کنسرت را ندارند. نباید به گونهای پیش برویم که خاطرات یک قشری به آرزوی قشری دیگر تبدیل شود.
مرتضی پاشایی در کار عصر پاییز همین مفهوم را در شعرش دارد.
باید ارگانها با هم تعامل کنند و متولی این ماجرا شوند تا اتفاقهای قشنگی رخ دهد. کنسرت رایگان در رشت داشتم که متولیاش شهرداری رشت بود. آن روز گرمترین روز زندگی من بود. همهی ارکستر و من وسط ورزشگاه شهید ازودی، زیر گرمای مرداد اجرا کردیم. یک نفر مسئول پاک کردن عرق بچههای روی صحنه بود. اما شور آمدنِ 11 هزار نفر به ورزشگاه آنقدر زیبا بود که ما آن اجرا را با تمام انرژی برگزار کردیم.
سلیمان: گرانی بلیت در شهرستانها مربوط به دو بخش است؛ یکی سالن و یکی خوانندهها. ما حاضریم در پایین آوردن قیمت بلیتها در شهرستانها کمک کنیم، آقای لهراسبی در این زمینه واقعا مشتاق است. اما واقعیت این است که برخی از خوانندگان از یک میلیون تومان هم نمیگذرند.
پایین اوردن قیمت اجاره بهای سالنها به تنهایی نمیتواند قیمت بلیتهای کنسرت را پایین بیاورد. خوانندگان هم باید همکاری کنند.
ما بسیار علاقه داریم که در جنوب شهر تهران کنسرت داشته باشیم. در شهرستانها هم مشتاقیم قیمت بلیتها را پایین بیاوریم. اگر سالن را به ما ارزان بدهند ما اولین گروه خواهیم بود که قیمت بلیت را به طور محسوس پایین میآوریم.
راهکارتان برای ورود خوانندگان جوان به عرصه موسیقی چیست. خودتان چطور وارد این عرصه شدید.
لهراسبی: من با کلاس پیانو کارم را شروع کردم. ساز میزدم و صدایم هم خوب بود. بعد از این که یکی دو تا اثر ضبط کردم و تیتراژ «دریاییها» را خواندم تازه کلاس آواز رفتم. چند دوست خوب داشتم که و گفتند تو فقط صدایت خوشگل است و تکنیک نداری. اگر «دریاییها»(اجرا در سال 1382) را در کنار «پیلههای پرواز» (اجرا در سال 1384) قرار دهید از نظر تکنیکهای آوازی هیچ ربطی به هم ندارند، با این که خواننده هر دوی این قطعهها من هستم. محمدرضا صادقی معلم آواز من بود. وقتی ما باید امتحان آواز میدادیم به مدت 6 ماه وزارت ارشاد امتحان همه بخشها را میگرفت. زندهیاد استاد نوری، روشنروان، دکتر ریاحی و بسیاری دیگر از بزرگان بودند. باید قطعهای را بدون ساز میخواندی و امتحان سُلفژ هم میدادی و خدا رو شکر من در آن آزمون قبول شدم و این آموزشها بسیار به من کمک کرد.
البته همه این آموزشها در وهلهی دوم اهمیت است. ما در هنر و هر رشتهی دیگری مسئلهای هست به نام خواستن. خیلیها علاقهمند هستند و خیلیها میخواهند بشوند. علاقه داشتن به مفهوم تصمیم داشتن نیست. کسانی که نمیتوانند موفق شوند در واقع تصمیم نگرفتهاند. اگر علاقه را به مرز تصمیم برسانند میتوانند.
استعداد چه جایگاهی دارد.
لهراسبی: من معتقدم آدمها در هر زمینهای بخواهند میتوانند موفق شوند.
حتی اگر طرف صدای خوبی نداشته باشد.
لهراسبی: من معتقدم میشود. یعنی یه چیز عجیبی است. ممکن است کسی صدای بدی داشته باشد اما ژانری برای صدایش درست کند که بترکاند.
سلیمان: کسی ممکن است لُکنت زبان داشته باشد و با همان لُکنت سبک خاصی درست کند.