یک فیلمنامه نویس گفت: فلسفه طنز این است که به مسائلی که مردم کمتر اهمیت می دهند، بیشتر پرداخته شود و به شکلی به آن بنگریم که در عین اینکه حرف خود را می زند لبخند نیز ایجاد کند.
به گزارش مرور نیوز، برنامه گفتگوی فرهنگی با موضوع هدفمندسازی شوخی با حضور سعید جلالی فیلمنامه نویس، عبدالله مقدمی شاعر و طنزنویس، نسیم عرب امیری طنزنویس مطبوعات و شاعر و رضا احسان پور نویسنده و طنزنویس از آنتن رادیو گفتگو پخش شد.
در ابتدای این برنامه عرب امیری به بیان تاریخچه و تعریفی از طنز پرداخت و گفت: اگر به تاریخچه آثار ادبی رجوع کنیم، متوجه می شویم طنز واژه جدیدی است و در زمان گذشته این اصطلاح به معنای کنایه بوده است اما با ظهور مطبوعات و پس از انقلاب معنای آن تغییر یافت.
وی افزود: جایی که تناقضی موجب خنده شود و این موضوع هنرمندانه در قالب شعر، نثر و روزنامه و به صورت شیرین بیان شود طنز شکل گرفته است.
این طنز نویس ادامه داد: گاهی یک هجو و فکاهی قوی می تواند خیلی بهتر از یک طنز ضعیف باشد و ارزش گذاری آثار برای اینکه به سمت طنز حرکت کند اشتباه است و متاسفانه سال هاست در حال روی دادن است و با این کار دست خود را می بندیم و در تمام دنیا برخی از کارهای طنز تنها به خنداندن اکتفا می کند.
در ادامه برنامه جلالی طنز را در واژه کنایه معنا کرد و گفت: آنچه انسان را می خنداند بسیار ساده است. زمانی که معضلات و هنجارهای اجتماعی شوخی و به سخره گرفته می شود و گاهی زبان گزنده برای آن انتخاب می شود طنز آفریده می شود. از آنجایی که در زمینه سینما و تلویزیون از طریق تصویر تاثیر بر مخاطب ایجاد می شود، باید گزنده بودن طنز بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
این فیلمنامه نویس با بیان اینکه در نوشته های خود همواره دغدغه ای را دنبال می کند، گفت: فلسفه طنز این است که به مسائلی که مردم کمتر اهمیت می دهند، بیشتر پرداخته شود و به شکلی به آن بنگریم که در عین اینکه حرف خود را می زند لبخند نیز ایجاد کند.
جلالی گفت: طنز پیچیدگی خاصی ندارد و اگر بخواهیم تاثیر آن را مشاهده کنیم باید آن را در دل جامعه و موقعیت های ساده اجتماعی ببینیم که مردم به سادگی از کنار آن رد می شوند و سپس با پرداختن به آن، مشکلات آن رخداد را ریشه یابی کنیم.
در بخش دیگری از برنامه مقدمی با تاکید بر اینکه هجو ، فکاهی و ... یک ژانر محسوب می شود، گفت: هر یک از این انواع با دیگری متفاوت است و البته برتری ندارد و دلیلی برای مقایسه وجود ندارد. در بیشتر متون ادبی ما رگه هایی از طنز دیده می شود اما تعداد طنزنویس در تاریخ ادبیات ایران بسیار کم بوده است و تا سال 1250 هجری قمری به جز عبید زاکانی، شخصی که به صورت حرفه ای طنز را به معنای امروزی آن قلم بزند وجود نداشته است.
همچنین احسان پور طنز را لبخند همراه با تفکر تعریف کرد و گفت: لبخند شادی است که مخاطب را دعوت به تعمق و تفکر می کند و در دل آن امر به معروف و نهی از منکر نهفته است. اینکه صرفا دیگران را بخندانیم نیز کار با ارزشی است. مشکل این است که ما این دو موضوع را به جای هم مطرح می کنیم و اصرار داریم تنها یکی از آنها وجود داشته باشد و تاکید می کنیم که با ارزش گذاری بگوییم طنز بهتر است و فکاهی ارزش ندارد. در حالی که نباید اینگونه باشد.