بحث اصلی پرویز جاهد و جمشید برزگر در این نشست پیرامون خلق یک شخصیت قاتل سریالی در فیلمهای ایرانی بود .
به گزارش خبرگزاری موج، فیلم پرویز به مناسبت انتشار آن، با حضور کارگردان نقد و بررسی و از نسخه دیویدی فیلم رونمایی شد. در این نشست پرویز جاهد درباره لوون هفتوان گفت: لوون خیلی زود از دنیا رفت در حالیکه در اوج بود. بازیگری بود که دیر کشف شد و تازه استعدادهای او در حال ظهور بود. لوون هفتوان چهرهای متفاوت در سینمای ایران بود.
بحث اصلی پرویز جاهد و جمشید برزگر در این نشست پیرامون خلق یک شخصیت قاتل سریالی در فیلمهای ایرانی بود که اتفاقی بسیار نادر است.
جاهد با بیان اینکه «در سینمای ایران ژانر فیلمهای جنایی خیلی ضعیف است» گفت: البته پرویز چندان فیلم ژانر محسوب نمیشود چون از اصول و قواعد فیلمهای ژانر جنایی تبعیت نمیکند بلکه یک نوع سینمای مدل فیلمهای جنایی اروپایی مانند کارهای هانکه است که خشونت پنهان و سادیسم را نمایش میدهد و در پرویز هم به خوبی مطرح میشود.
این منتقد و نویسنده ادامه داد: این فیلم مطالعه شخصیت یک قاتل سریالی است که چگونه میشود یک آدم بیآزار، معصوم و منزوی بر اثر تحقیرهای مداوم و بیمهریهایی که به او میشود تبدیل شود به یک قاتل سریالی و هیولای خطرناکی که نه به انسان رحم میکند و نه به حیوان. پروسه تبدیل، دگردیسی و تحول این شخصیت در فیلم بسیار جالب است. اما برخلاف فیلمهای هالیوودی این تبدیل و حتی نمایش خشونت را بهصورت اغراقآمیزی نمیبینیم حتی در صحنهای که این شخصیت مدیر خشکشویی را میکشد، این قتل بسیار راحت اجرا میشود؛ میبینیم که پرویز با یک ضربه به سر او میزند، بیآنکه فیلمساز مثلا بخواهد هیجانی ایجاد کرده یا توجه تماشاگر را به چیزهای دیگری جلب کند چون اصلا قرار نیست در آن سبک قرار بگیرد.
جاهد تصریح کرد: یکی از مواردی که آقای برزگر در این فیلم به کار برده و خیلی رادیکال محسوب میشود، عدم استفاده از موسیقی است. به جایش از ضربآهنگ نفسهای لوون هفتوان استفاده کرده که خودش آدم تنومندی بود و مشکل آسم داشت. فیلمساز به شکل خیلی دراماتیکی از صدای نفسهای بازیگر در فیلم استفاده کرده است.
در این جلسه همچنین به سبک بازیگری لوون هفتوان در فیلم پرویز اشاره شد که جمشید برزگر در فیلمهایش برای بازی گرفتن از بازیگران از این سبک استفاده میکند و به گفته خود او، متاثر از سبک مدلسازی برسون است که بازیگر در آن، احساسات خود را کنترل کرده و چندان بروز نمیدهد و زیرپوستی عمل میکند.
در این نشست همچنین به مساله پدرکشی اشاره شد که در فرهنگ فارسی چندان وجود ندارد و بهجای آن بیشتر پسرکشی نمود دارد؛ از رستم و سهراب شاهنامه تا داستانهای دیگر. بنابراین «پرویز» متاثر از فرهنگی دیگر است.
جاهد درباره این موضوع گفت: اگر بخواهیم از نگاه روانشناسانه این فیلم را بررسی کنیم، نوعی عقده ادیپ در آن دیده میشود. پرویز که عمری محرومیت کشیده و تحت سلطه پدر بوده و پدر یک فیگور قدرتمندی در داستان است. وقتی پرویز دست به شورش شده و عصیان میکند این عصیان علیه اقتدار پدر است و جمشید برزگر در این فیلم بهخوبی نشان میدهد که چطور پرویز موفق میشود جای پدر را بگیرد. یعنی آن میزانسنی که پدر سر میز شام سمت راست مینشسته در پایان فیلم تغییر کرده و پرویز جای او را میگیرد.