مدیرکل هنرهای تجسمی و رئیس جشنواره در آستانه برگزاری یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر پیامی را منتشر کرد.

به گزارش مرور نیوز به نقل از ستاد اطلاع رسانی یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر، هادی مظفری مدیرکل هنرهای تجسمی و رئیس جشنواره در آستانه برگزاری یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر پیامی را منتشر کرد.

در متن پیام وی چنین آمده است:

هوالمصور

زیریک سقف

خانواده ی ما ، خانواده ی عیالواری است.

تا دلتان بخواهد عمو داریم و عموزاده. هرکدام پی شغلی وکاری. "حرفه " در خانواده ی ما بعضاً موروثی است و بعضاً انتخابی. مثلاً فکر کنید یکی ازعموها، شغلش بزازی بوده باشد و یکی از پسرانش با کمی مشابهت از شغل پدر، رفته باشد پیِ ترمه دوزی و یکی از دخترها رفته باشد پیِ طراحی گل و مرغ روی کاسه بشقاب، اما جالب است بدانید یکی از پسرها هم رفته است دنبال تجارت فرش.

شاید همه ی خانواده، پارچه فروش نشده باشند، اما زیر یک سقف جمع شده اند و اسمش را گذاشته اند خانواده.

بگذارید حرفم را طوری دیگر بیان کنم!

شما بازار وکیل شیراز رفته اید؟ یا بازار سنتی کرمان؟ مطمئن ام بازار نقشِ جهانِ اصفهان را حتما دیده اید که هر راسته، مربوط است به یک پیشه. مثلاً راسته ی زرگرها. راسته ی مسگرها.

آنجا هم همینطورست. بعضی، شغل شان موروثی است و از اجدادشان به ارث رسیده و برخی راه افتاده اند بین حجره ها. دیده اند و آموخته اند و عاشق شده اند و نشسته اند در همان راسته به آفرینش و خلق هنر ِ آباء و اجدادی یا انتخابی شان.

قصه ی خانواده ی "هنرهای تجسمی" هم همین است.

یک خانواده ی بزرگ عیالوار با سلیقه های گوناگون. گرایش ها و حرفه های متنوع.

خُلق و خوهای جورواجور.

از خوشنویسی و نقاشی و مجسمه سازی و تصویرگری و عکاسی وگرافیک و کاریکاتور و نگارگری و سرامیک بگیر تا هنرهای جدید.

در خانواده های بزرگ هم همین است. بچه ها که بزرگ می شوند، می خواهند تغییر ایجاد کنند. سنت ها و روش های پدران را نقد می کنند و می روند که طرحی نو دراندازند.

این می شود که همیشه نسل جدید، حرف های تازه دارد. حرف هایی که گاهی قواعد و نظامات قبلی را به هم می ریزد وگاه امیدوارت می کند به آینده ای روشن تر.

خانواده ی تجسمی، خانواده ی کوچکی نیست. ریشه دار بوده و هست و نَسب اش می رسد به پیدایش ِانسان و خط و نگاره.

ازبرخی خانواده های دیگر ِهنر که عمرشان برمی گردد به کشف های بشری و تکنولوژی، اصیل تراست.

خب! مگر می شود خانواده ای اینقدر سابقه داشته باشد و در عین حال مدرن باشد؟ مگر می شود این همه تکثیر شده باشد و باز حرف از وحدت به میان آوَرد؟ مگر می شود با همه ی تضادها و اختلاف ها، توقع داشت زیر یک سقف واحد جمع شوند؟

من فکر می کنم شاید بشود!

"جشنواره هنرهای تجسمی فجر" جوان است. جوان تر از هم نسلانش. عمرش به درازای دیگر جشنواره های فجر نیست و در همین عمر نسبتاً کوتاه ، فراز و فرود داشته است بسیار.

"جشنواره هنرهای تجسمی فجر " نمی تواند ادعا کند که به قدر ِجوانی و میان سالی و پختگی دیگران، سرد وگرم روزگارچشیده. ازگذر حوادث گذشته و فولادش، آب دیده شده است، اما شاید بتواند ادعا کند بعد از یک دهه آزمون وخطا، راهش را یافته است.

"جشنواره ی هنرهای تجسمی فجر"  این بار سعی کرد تمام ِخانواده اش را جمع کند زیر یک سقف. بزرگان برصدر نشستند و جوان ترها حرف های تازه شان را به زبان آورند. سبک و سیاق و حرفه ی همگان را به رسمیّت شناخت تا بی داوری، قضاوت را بگذارد برای دیگران. همّت کرد تا زیر یک سقف همه بر مدار و منزلگاهِ خویش نقش شان را بازی کنند. از پژوهش گر و محقق تا فعالان ِاقتصاد و بازار هنر.

"جشنواره یازدهم هنرهای تجسمی فجر " همه را دور هم جمع کرد. در روزهایی که جشنِ هنر این سرزمین است و یادآور " بوی وگل و سوسن و یاسمن" و عطربهاران، پیچیده است در شهر.

همه با هم. در کنار هم.

زیر یک سقف.

هادی مظفری/ مدیرکل هنرهای تجسمی  و رئیس جشنواره