لارک ورودیِ تنگه هرمز است و روبهروی بندر عباس. «لارک»، جزیرهای با ساحل فسفری که نشنال جئوگرافی تصویری شگفتانگیز از آن را در سال 2015 جزو "مجموعه محبوب مخاطباناش" منتشر کرد.
به گزارش مرور نیوز، در یازدهمین گزارش به سراغ جزیره لارک، جزیره ای بکر و دست نخورده رفتیم، ساحل لارک کاملا دست نخورده است اما با این حال نزدیک به هفت هزار گردشگر را جذب کرده است.
ورودیِ تنگه هرمز است و روبهروی بندر عباس. «لارک»، جزیرهای با ساحل فسفری که نشنال جئوگرافی تصویری شگفتانگیز از آن را در سال 2015 جزو "مجموعه محبوب مخاطباناش" منتشر کرد.
نیست. وقتی دریا آرام و بدون موج باشد و بادی نوزد، آنقوت میتوان شاهد انعکاس نور فیتوپلانکتونها در آبهای ساحلی این جزیرهی کوچک بود. پدیدهای که شاید در طول یک ماه، اصلا رخ ندهد.
مرد جوانی که بومی منطقه است و سعی دارد مردم جزیره را از امکانات سرزمین اصلی بهرهمند کند، به ایسنا میگوید: این پدیده بیشتر در ساحل گردشگری جزیره رخ میدهد که اتفاقا مورد توجه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قرارگرفته و به خاطرش در تهران جلسهای تشکیل دادند. آنها میخواهند برای این بخش از ساحل لارک، برنامهریزی کنند.
او ادامه میدهد: ساحل لارک کاملا دست نخورده است، اما با این حال نزدیک به هفت هزار گردشگر را جذب کرده است.
ماهیگیر توضیح میدهد: قرار شد سازمان میراث فرهنگی و گردشگری امکاناتی در اختیار ما بگذارد که زیرساختهای اولیه را برای ورود گردشگران آماده کنیم.
653 نفر در جزیره لارک زندگی میکنند. شغل بیشتر مردم صیادی است و کمتر دامپروری. غیر از این راهی برای امرار معاش وجود ندارد. صیادان ماهیهای خود را اغلب در ساحل کشور عمان میفروشند، چون آنجا پول بیشتری برای صید میدهند.
لارک حدود 20 کیلومتر از جزیره هرمز فاصله دارد، آبراههی میان آنها هر روز محل گذر کشتیهای باری و نفتکشهای عظیم است، اما کشتیهای غولآسا کاری با بندر کوچک لارک ندارند، آن را قابل پهلوگیری نمیدانند. بندر خاکی تنها کفاف قایقهای ماهیگیری و البته قایق های کوچک نیروی دریایی را میدهد، حتی محل پهلوگیری لنجها و اتوبوسهای مسافربری هم نیست.
مردم لارک اگر بخواهند از جزیرهی کوچکشان که ۴۸.۷ کیلومتر مربع مساحت دارد، خارج شوند باید با قایقهای موتوری که وسیله کارشان است، تردد کنند. حتی گردشگرها هم با همان قایقها به جزیره میآیند و میروند.
تردد ساکنان لارک به سرزمین اصلی و جزایر اطراف کم است، در هفته شاید دو سه بار. برای همین ایجاد خط دریایی ثابت از نظر اداره بنادر توجیه ندارد و میخواهند مجوز برگزاری تور بین لارک و قشم را بگیرند تا در کنار آن بتوانند به ساکنان لارک هم خدمات بدهد.
لارک روی نقطه حساس تنگه هرمز قرار گرفته، برای همین بیشتر مواقع محل مانورهای نظامی است. رفتن به آن همینطوری و بیبرنامه امکانپذیر نیست.
نزدیکترین و شاید درحال حاضر بهترین راه رسیدن به لارک، بندر ماهیگیری "دوحه" در جزیره قشم است. از قایقهای ماهیگیری که تا ظهر در این بندر پهلو میگیرند، میتوان اوضاع جزیره را جویا شد. در هر حال ماهیگیرها میخواهند به خانه برگردند، پس راحتتر میتوانند مسافران را با خود ببرند.
جزیره کوچک تا به حال چندان شانس معرفی شدن نداشته، اما همان یک عکسی که نشنال جئوگرافی پارسال منتشر کرده باعث مطرح شدناش شده، به طوریکه گردشگران ماجراجو به کشف دوباره آن برخاستهاند.
لارک فاقد امکانات اقامتی است، برای همین بیشتر گردشگران سفری نیم روزه به جزیره دارند و اگر هم بخواهند شب آنجا بمانند، باید در همان ساحل گردشگری که برج خاموش فانوس دریایی در آن خودنمایی میکند، چادر بزنند. البته به خاطر مانورهای نظامی که در آبهای اطراف لارک انجام می شود، برای شبمانی هم بهتر است با دهیار جزیره هماهنگ شود.
در لارک دنبال فروشگاه یا مرکز بزرگ خرید نباید بود، روستا تنها یک مغازه دارد که ساکنان جزیره و سربازان نیروی دریایی اجناس مورد نیاز خود را از آنجا تامین میکنند.
تنها وسیله نقلیه ای که در این جزیره می توان پیدا کرد، موتورسیکلت است، آن هم به تعداد اندک. در سراسر جزیره فقط دو اتومبیل پیدا میشود که یکی برای دهیاری است و دیگری برای نیروی دریایی. یعنی اگر قرار باشد در جزیره گشت بزنید و تا پای گنبد نمکی و کوههای آتشفشانی و سراغ بلندترین نقطه آن که 151 متر از سطح دریا ارتفاع دارد، بروید و یا مخروبههای برجای مانده از سکونتگاههای تاریخی جزیره و گورستان آن را که آتشدانهای سفالیاش حکایت از آیین خاص دفن اموات دارد ببینید، باید همه را پیاده طی کنید، آن هم در مسیری که رنگین کمانی از خاک ها را به نمایش گذاشته است.
با این وصف اگر قرار است در تهران خوابی برای لارک کوچک ببینند و نسخهای برای گردشگری شدن آن بپیچند، بهتر است نیازهای مردمی که سالهاست در نقطهای استراتژیک از خلیج فارس، به خاک سرزمینشان متعهد ماندهاند، میان برنامههایی که شاید اجرا کنند، در نظر بگیرند. مردمی که میخواهند از قانون مناطق آزاد بهرهمند شوند تا مشکل بیکاری و معیشتشان حل شود و از رفت و آمدهای کشتیهای باری و نفت کش های غول آسا، نانی به سفره خانواده شان آورده شود تا فکر مهاجرت به سرزمین های جنوبی خلیج فارس، از سرشان بیرون برود. مردمی که میخواهند کودکانشان در سایه مانورهای نظامی در ساحلی امن بازی کنند و مجبور نباشند فرزندانشان را برای ادامه تحصیل از خود دور کنند و به جزایر دیگر بفرستند. مردمی که میخواهند فقط گوشهای از رفاه سرزمین اصلیشان را داشته باشند، سرزمینی که فقط 60 دقیقه با آن فاصله دارند.