آذربایجان شرقی با داشتن جاذبههای گردشگری فراوان و در صدر آنها عنوان پایتخت گردشگری کشورهای اسلامی، میتواند بهاری متفاوت را برای مسافران نوروزی رقم بزند.
به گزارش مرور نیوز وقتی نیما یوشیج خطاب به پسر یکسالهاش نوشت: پسرم حالا که یک بهار، یک تابستان، یک پاییز و یک زمستان دیدهای، ازاینپس تمام پدیدههای دنیا برایت تکراری خواهد شد، او شاید نمیدانست که میتوان به هزاران شکل بهار را تجربه کرد و از قابهای مختلف زیباترین فصل طبیعت را به نظاره نشست .
شاید پاییز یا زمستان در دومین سال متوالی خود جذابیت و تازگی خود را از دست بدهند ولی میتوان در هزاران ترکیب جدید بهاری شد. میتوان هزاران بار بهاری شد، بیآنکه تکراری در کار باشد.
« سفر» از آن دسته واژههایی است که میتوان با آن آغاز کرد. از آن دسته واژههای سبزی که یک مسیر طولانی دلپذیر را به ذهن انسان تداعی میکند. حال اگر این سفر که آغازگر تازگیهاست در فصلی سبز به نام بهار باشد که آن نیز پیامآور شروع دوباره طبیعت همگام با انسان است، فرصتی بیبدیل خواهد بود .
این مسافرت است که میتواند برای انسان از بهار معانی تازهتر و نابتری ارائه دهد. میتواند بهار را ماندگارتر و یک سبزی بینهایت را در خاطر انسانها حک کند.
اینبار که بهار میآید، اگر خواستید در چیدمان و جادههای تازهتری بهار را تجربه کنید یا بهار زندگیتان را از سر بگیرید، جایی از ایران که تاریخی بلند را در دستانش پرورانده، گرمی جنوب را در جلفا، سرسبزی شمال را در عمق جنگل ارسباران، صلابت دماوند را در سهندش و تاریخ را در وجب به وجب خاکش ماندگار ساخته است، چشم به راه و در انتظار شماست.
بازار سرپوشیده تبریز که مدتها پیش به عنوان بزرگترین بازار مسقف دنیا، در سازمان یونسکو ثبت جهانی شده، پر است از آدمهایی که به اندازه مغازههایشان جذاب هستند آذربایجان شرقی از آن دسته استانهای ایران است که همواره به خاطر تاریخ عمیق، زیبایی و پاکیزگی، فرهنگ و هنر اصیل و مردمان مهماننوازش در مجامع بینالمللی مطرح بوده است و اگر بخواهیم متنی برای ثابت کردن زیبایی و دیدنی بودن این استان بنوسیم، قطعا مهر و امضای مکانهای بسیاری گواه صحبتهای ما خواهند بود.
یکی از این جاذبهها، بزرگترین بازار سرپوشیده جهان است که به نوعی دالانها و کوچههای آن، شاهرگهای شهر تبریز تلقی میشود. بازاری که به اندازه تاریخ تجارت این سرزمین طولانی و بزرگ است و میتوان گذر عصرها و قرنها را در آن با وضوح دوربینهای امروزی دید. بازار سرپوشیده تبریز که مدتها پیش به عنوان بزرگترین بازار مسقف دنیا، در سازمان یونسکو ثبت جهانی شده، پر است از آدمهایی که بیش از مغازههایشان جذاب هستند.
با اینکه هنوز مغازهها، تیمچهها و راستههای این بازار رنگ و بوی قدیمالایام را دارند ولی تنوعی که در نوع محصولات فروشی مغازههای آن است، بسیار زیاد بوده و کسی که وارد آن شود، محال است دست خالی برگردد؛ چراکه سیر طولانی در بازار تاریخ تبریز، آدم را گرسنه و راهی یکی از غذاخوریهای سنتی در آن میکند.
این بازار در گذشتههای دور و به عبارتی از صده چهارم هجری به دلیل قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم، گذرگاه بسیاری از تجار خارجی و به عبارتی ورودی کشورهای همچون کشورهای اروپایی بوده که به گفته تاریخدانان، بزرگترین علت رونق این بازار همین است.
تبریز 2018 نقطه پایان نیست، بلکه تنها یک نقطه برای شروع است
همچنین رئیس سازمان توسعه گردشگری شهرداری تبریز درباره بازار تاریخی سرپوشیده این شهر می گوید: همهساله 50 میلیاردریال به مرمت و حفظ بازار سرپوشیده تبریز اختصاص مییابد که در بحثهایی همچون کفسازی و فاضلاب و مرمت به کار میرود. اما نبود برخی امکانات از قبیل غذاخوری یا مکان های استراحت دنج برای گردشگران به اندازه کافی، می تواند انگیزه ای باشد برای تلاش بیشتر در این باره.
خلیلی می افزاید: از طرفی هم ایجاد غذاخوری ها یا کافی شاپ و... در فضای بازار تاریخی تبریز، می تواند باعث ایجاد شغل برای بسیاری از جوانان این شهر باشد.
بازار سرپوشیده تبریز وقتی ثبت جهانی شده، یعنی متعلق به همه انسانهاست و نباید در ساعات و روزهایی اندک دایر باشد، بلکه باید در بیش تر اوقات مغازه ها آغوش خود را به روی گردشگرانی که از آن سوی دنیا برای دیدن آن می آیند، بگشاید. وی در ادامه با لحنی تاسف بار تاکید می کند: بازار سرپوشیده تبریز وقتی ثبت جهانی شده، یعنی متعلق به همه انسانهاست و نباید در ساعات و روزهایی اندک دایر باشد، بلکه باید در بیش تر اوقات مغازه ها آغوش خود را به روی گردشگرانی که از آن سوی دنیا برای دیدن آن می آیند، بگشاید.
خلیلی همچنین درباره تعامل شهروندان با شهرداری اعلام می کند: شهرداری نمی تواند بسیاری از امور شهری را در زمینه گردشگری به انجام برساند، مگر با همیاری و همکاری مردم. تعامل شهروندان با شهرداری بسیار برای ما ارزشمند است.
وی در پایان درباره تبریز 2018 اضافه می کند: تبریز 2018 نقطه پایان نیست، بلکه تنها یک نقطه برای شروع است برای معرفی شدن شهرمان در عرصه های جهانی و همچنین اقدامات بیش تر و جدی تو توسط مردم و مسئولان در زمینه گردشگری این شهر. بیش تر از گردشگران خارجی، از گردشگران داخلی انتظار داریم که در شناختن جاذبه های گردشگری و تاریخ تبریز به وسیله سفر به این شهر پیش قدم باشند.
اما بی انصافی است کسی به تاریخ تبریز بپردازد ولی وارد بحث شیرین موزههای آن نشود. موزههای تبریز که آنها را میتوان محکمترین دلیل برای اثبات 5دوره پایتختی آنان به کار برد، تبریز را به مجموعهای بیبدیل از موزههای مختلف تبدیل کرده است.
اگر گذرتان به تبریز افتاد و از تبریزی جماعت آدرس یک موزه خوب را خواستید، مطمئن باشید آدرسی که دریافت میکنید شما را به جایی در مرکز شهر به نام موزه قاجار خواهد برد. این موزه که به نام خانه امیرنظام گروسی نیز شناخته میشود با ساخت و معماری کمنظیرش، یکی از بهترین عمارتهای تاریخی ایران به شمار میآید که راوی یک دوره مهم از تاریخ ایران یعنی دوره قاجار است.
بیشک اگر کسی در کتابها یا فیلمها درباره دوران قاجار مطالعه نداشته باشد، با یک گشت کوچک در این موزه، حتی به جزئیات زندگی آدمها و اهالی دربارهای قاجاری پی خواهد برد. این موزه به تازگی با گسترش حیاط خود، به پارکموزهای بینظیر تبدیل شده است که همهروزه میزبان تاریخدوستان از سرتاسر ایران و جهان است.
در واقع موزه قاجار، یک مقدمه کوچک بود تا بتوانیم وارد این بحث بشویم که تبریز شهری است پر از موزههای تخصصی که هرکدام به دوره و یا به شاخهای از تاریخ این سرزمین میپردازند.
موزه مشروطه، موزه سنجش، موزه قرآن و کتابت، موزه محرم، موزه ادبی شهریار، موزه شهدا 27 دی، موزه ارامنه و... همانطور که از نامشان پیداست هرکدام به تاریخ یک مقطع یا پدیده پرداختهاند که در مجموع میتوانند تبریز را به راوی صادق تاریخ بدل میکنند. موزه مشروطه، موزه سنجش، موزه قرآن و کتابت، موزه محرم، موزه ادبی شهریار، موزه شهدا 27 دی، موزه ارامنه و... همانطور که از نامشان پیداست هرکدام به تاریخ یک مقطع یا پدیده پرداختهاند که در مجموع میتوانند تبریز را به راوی صادق تاریخ بدل میکنند.
یکی از همین موزههای تبریز که از اهمیت بیشتری برخوردار است، سایت موزه عصر آهن است. البته اهمیت آن به دلیل زیبایی یا دلنشینی آن نیست، بلکه مدیون بودن تاریخ تبریز به پیدایش این موزه، آن را در صدر مهمترین موزههای تبریز بلکه ایران قرار داده است.
در دهه 70 وقتی یکی از شرکتهای مهندسی مشغول اجرای یکطرح در حوالی مسجد کبود تبریز بود، به گورهایی برخورد که پس از بررسی باستانشناسان و کنکاشها و زحمات فراوان، تاریخ تبریز را به 5000 سال افزایش داد. عصر آهن دارای 38 گور است که جسدهای آن یک فصل جدید از تاریخ تبریز را باز کردهاند.
مسجد کبود؛ فیروزه جهان اسلام
نام فیروزه جهان اسلام آمد: مسجد کبود تبریز. چنانچه از صفت زیبایش پیداست، این مسجد علاوه بر اینکه رابطهای معنوی با اسلام دارد، از یک رابطه ظاهری نیز برخوردار است. کاشیها و گچکاریهایی که به قوه معماری اسلامی یک مسجد بسیار زیبا را فرهم آورده، در طول تاریخ پرفراز و نشیب تبریز، لرزههای محکمی را به تن خود دیده است ولی از آنجایی که از استحکام مردان این سرزمین ارث برده، همچنان پابرجاست و به عنوان نمایندهای از تاریخ زیبای اسلامی در یکی از خیابانهای قدیمی تبریز زندگی میکند.
یکی دیگر از مکانهایی که همه میدانند زیر متن اثبات زیبایی تبریز را هزار بار امضا میکند، ائلگلی است. همانجایی که با نشات از اسمش همه مردم آن را میشناسند. حتی شاید اولین مقصد مسافران در تبریز همین ائلگلی است و از آنجایی که گل یا همان استخر وسط این باغ زیبا مدتهاست در کتب و فضاها مختلف به عنوان نماد تبریز شناخته میشود شاید خوب نباشد که فقط آنجا را در توصیف تبریز به کار ببریم بلکه ائلگلی است که زیبایی و سبزی رگهای تبریز را تداعی میکند.
تبریز به همان اندازه که به خاطر زیبایی و قدمتاش شناخته میشود، به عنوان مهد فرهنگ و هنر نیز نامبرده میشود و برای اثبات این حرف کافی است کمی آنطرفتر از موزه قاجار به مقبره الشعرا برویم. مقبرهای که در خیابان سرخاب قرار گرفته. خیابانی که هزاران فرهیخته در آن سر به زمین گذاشتهاند. 400 شاعر در مکانی مثل مقبرهالشعرا سر به شانه سردمدار شعر ترکی، شهریار گذاشته و آرام گرفتهاند. قدم زدن در مقبرهالشعرا شاید بتواند همه را شاعر کند. شاعری که میتواند بینهایت از عمق این دیار بسراید.
تبریز به اندازه بزرگیاش، جاهای دیدنی فراوانی دارد؛ جاهایی که نمیتوان همه آنها را در یک گزارش توصیف ولی شاید اگر به کوه عون ابن علی که به بام تبریز است برویم و داشتههایمان را از آنجا با دیدی کلی می توانیم ببینیم تبریز به اندازه بزرگیاش، جاهای دیدنی فراوانی دارد. جاهایی که نمیتوان همه آنها را با چشمان کوچک این گزارش دید.
شاید بهتر باشد تا به بام تبریز برویم و دگرباره داشتههایمان را با دیدی کلی ببینیم. کوه «عونابن علی» تبریز بلندترین جایی است که مردم میتوانند دلتنگی جمعههایشان را از فراز آن به زمین بیندازند.
هرجا که برویم، حتی سر کوه، نمادی از اعتقاد و ایمان این سرزمین به چشم میخورد. وقتی در بلندترین قله کوه عونابن علی، یادبود شهدای گمنام در کنار یک مسجد پرصلابت سایه خود را به تبریز غنی میاندازند، باید شاهد طلوع جوانمردانی همچون باکریها در تبریز باشیم.
وقتی تک به تک جاذبههای گردشگری تبریز به امضا سند دیدنی بودن آن آمدند و با جان و دل صحبتهایمان را تصدیق کردند، ما نیز چنین سندهایی را با سرافرازی تمام در مجامع بینالمللی رو کردیم و گزارشی اینچنینی را در جمع کارشناسان گردشگری جهان ارائه کردیم که اکنون به عنوان پایتخت گردشگری جهان اسلام در سال 2018 انتخاب شدیم و این شاید مشوقترین عنوانی باشد که مسئولان در قبال تبریز خود را مسئولتر بدانند.
همه این مکانهای گردشگری که نامبرده شد، متعلق به تبریز بودند، و تبریز خود در استانی ساکن است که هریک از شهرستانهایش به نسبت خود از تاریخ و تمدن و مکانها و جاذبههای گردشگری زیبایی برخوردارند. حتی این استان با داشتن جاهایی مثل کندوان به عنوان یکی از جاذبههای طبیعی دیدنی در جهان مطرح میشود.
سفر به کندوان
پا به کندوان که میگذاریم، خانههای یکشکل و یکرنگی به چشم میخورد که در دل کوه، مانند کندوهای عسل لانهای هستند برای زندگی انسانهای یکرنگ و غریبدوست و مهربان. کندوان که در حوالی اسکو جای گرفته، نهتنها دیدنی است، بلکه فهمیدنی نیز است. باید فهمید که اگر انسان بخواهد میتواند حتی کوهها را برای خود پناهگاه قرار دهد و زندگی کند.
کمی آنطرفتر جلفا و منطقه آزاد ارس بر پیکره این استان جای خوش کرده است. جایی که کمکم نهتنها مسافرانی که به تبریز میآیند به آنجا سر میزنند، بلکه مسافرانی که این منطقه میآیند موقع گذر، تبریز را نیز میبینند. آسیابخرابه و کلیسای سنت استپانوس از جاذبههای کهن این دیار است ولی کسی که به منطقه آزاد ارس سفر میکند، هرگز بر بازارهای مدرن و پیشرفته و گردشگرطلب آن چشم نمیبندد.
کلیبر، بهشت آذربایجان
استان ما همچنین یکشمال کوچک در دل خود دارد: کلیبر. درمورد این شهرستان سبز و بهشتی آذربایجان شرقی کافی است به نظر دو گردشگر خارجی اکتفا کنیم.
یک گردشگر کانادایی کلیبر را اینگونه توصیف میکند: «شهری دورافتاده و خواب آلود در میان کوههای سر به فلک کشیدهای که قلههایشان در زیر مه غلیظ از دیده پنهان شده اند... مکانی است عالی؛ به طراوت و سر سبزی انگلیس و ورای ذهنیت ما از طبیعت کویری و خشک ایران.»
همه اینها که گفتیم، خود جزئی کوچک از ایران متحد 31 استانی است. ایرانی که به هر استانش سفر کنیم، با چنین پدیدهها وجاذبههای گردشگری نابی مواجه میشویم که میتوانند یک بهار متفاوت را برایمان رقم بزنند.
البته نیما یوشیج در پایان نامه خود گفته بود همهچیر تکراری میشود جر محبت و مهربانی آدمها. اگر این اصل را مقصد خود قرار دهیم، قطعا بیشازپیش بهاری زیبا و متفاوت خواهیم داشت. حالمان باید خوب باشد تا از مسافرت که یک وازه تفصیلی است بهره ببریم تا حالمان خوبتر و بهاریتر شود.
یادتان باشد ما همشهری شهریار هستیم؛ کسانی که «سرمه چشم از غبار کفش میهمان میکنند...»