در ده 50 دو پاتوق محبوب جوانان در ونک و تهرانپارس بود،آمریکای دهه ۴۰ و ۵۰ دوران مک کارتی، تقابل با کمونیسم تسخیرکننده و دمیدن در فرهنگ عامه پسند.
به گزارش مرور نیوز، آمریکای دهه 40 و 50 دوران مک کارتی، تقابل با کمونیسم تسخیرکننده و دمیدن در فرهنگ عامه پسند. رویای آمریکایی همراه با دوره توسعه زندگی از درون به بیرون خانه و به اشتراک گذاشتن اوقات خصوصی در فضاهای عمومی. گفتن از اینکه درایوین سینماهای تهران با مدل زندگی ایرانی سنخیت داشت یا نداشت؛ اینکه برای مقاصد فرهنگی ساخته شده بود یا تجاری؟ در حالی که بچهها بیرون ماشین مشغول بازی بودند و غذای فستفودیات را میتوانستی با تماشای «اشکها و لبخندها» میل کنی و با کناریات گپ بزنی و بخندی و ریسه بروی. صحبت کردن درباره چیزهایی که دیگر نیست. روایت تجربههایی که گذشته.
اولین سینما ماشین جهان در 23 آوریل 1915 در لاس کروس نیومکزیکو افتتاح شد و جزئی از سینمای «دو گوادالوپ» بهحساب میآمد. اولین فیلمی هم که به این صورت نمایش داده شد، فیلم صامت «کیفهای طلا» به کارگردانی زیگموند لوبین بود. آن روزها در بخش قابل توجهی از سینما، مرز روشنی میان مخترع و فیلمساز وجود نداشت و لوبین یک از همان فیلمسازان مخترع بود که شاید اگر ابتکاری مثل سینما ماشین را در کارنامهاش نداشت، نامش به کلی در تاریخ سینما فراموش میشد. «دو گوادالوپ» مدتی بعد تغییر نام داد و البته دیری نگذشت که به کلی تعطیل شد اما سال 1921 بود که یک نمونه دیگر آن در تگزاس افتتاح شد؛ هرچند این شیوه نمایش فیلم، برای جاافتادن با مشکلات عمدهای مواجه بود.
در دهه 1920 میلادی سینماهای روباز به یک سرگرمی محبوب تابستانی تبدیل شدند، اما این به معنی استقبال کامل از سینما ماشین که جزء کوچکی از سیستم سینماهای روباز محسوب میشد، نبود. سینماهای روباز سال 1916 در آلمان افتتاح شدند و به سرعت در سراسر جهان محبوبیت پیدا کردند. مشکلاتی که باعث میشد استقبال از درایوین سینما اوج نگیرد، از ناهماهنگی صدا و تصویر، بهخصوص در قسمتهای انتهایی محل نمایش گرفته تا نبود دید مناسب برای تمام اتومبیلها، چیزهای مختلفی را شامل میشد. در سال 1932، شخصی به نام هالینگزد بالاخره توانست این مشکلات را حل کند و محلی برای نمایش فیلمها به این صورت برپا کرد. سینما ماشین در دهههای 40، 50 و 60 میلادی در آمریکا بهشدت محبوب بود. همچنین این شیوه نمایش فیلم در دهههای 50 و 60 در استرالیا هم رواج و محبوبیت پیدا کرد.
جرقه اولین درایوین سینما در ایران در سال 1337 شکل گرفت. پس از ملی شدن صنعت نفت و رواباط گسترده صنعتی و فرهنگی با آمریکا. 25 اسفند سال 37 ایده ساخت اولین درایوین سینمای ایران پس از موافقت اداره نمایش وزارت کشور با انتخاب قطعه زمینی در کیلومتر 13 جاده کرج شکل گرفت. نقشه های کار و بخشی از عملیات ساختمانی انجام گرفت. در فروردین سال 39 مجوز کار صادر شد ولی به دلایلی نامعلوم عملیات ساخت متوقف شد!
با این وجود در سالهایی که پایتخت از شمال و شرق و غرب گسترش پیدا میکرد با تاسیس سازمان آبادانی و بهره برداری تهرانپارس و اقداماتی برای گسترش این منطقه در اولین قدم ایجاد مراکز تفریحی و فرهنگی در نتیجه ساخت سینمای صحرایی در بهترین اراضی آن منطقه میکند. طرح با استقبال محمدرضا پهلوی مواجه میشود و شخصی به نام زهرابیان با حمایت سازمان با ارسال یک نقشه شماتیک از این سینما، حیدرقلی خان غیایی شاملو را به عنوان طراح سینما معرفی میکند.
غیایی به عنوان طراح و معمار درایوین سینمای تهرانپارس کار اجرا را به مهندس تفتی میسپارد. تفتی در فشای تهرانپارس نقش مهمی را ایفا کرده بوده با تاسیس فلکه دوم تهرانپارس تا اواسط دهه 40 نام این فلکه با نام تفتی صدا میشد. با کش و قوسهای فراوان، بالاخره مهر تایید نخست وزیر وقت روی پروژه درایوین سینمای تهرانپارس میخورد و این مجموعه با 3200 متر وسعت و گنجایش 285 اتومبیل در 6 اردیبهشت 1339 با نمایش فیلم آلمانی افتتاح میشود.
سالهای پایانی دهه سی و فضای مدرن شهری تهرانپارس و منطقه استخر که از آنجا تهران مثل نگینی در شب میدرخشید. ماشینهای آمریکایی رنگارنگ و فضای پیکنیکطور طبقهای که سودای خارج را در سر داشتند. درایوین سینما، لذت طبقه ماشین داری بود که شرق تهران پاتوق آنها بود. در طول این سالها فیلمهای بسیاری توسط استودیو مولنروژ دوبله و در درایوین سینما به نمایش درآمدند. با بلیت های 15تومنی و فیلم هایی که بخشی از خاطرات آن نسلهاست.
آرام آرام دوره افت درایوین سینمای تهرانپارس رسیده بود. سال 1348، میدان ونک و پایان ده سال فعالیت سینمای صحرایی تهرانپارس. درایوین سینمای ونک در خیابان ونک و در محل پاساژ آینه کنونی ساخته شد. درایوین سینمای ونک مدرنتر بود. معماری ونک جمع و جورتر هست و امکانات رفاهی جانبی و از لحاظ فرماسیون و نحوه قرارگیری ماشینها، ونک، گرتهبرداری از درایوین سینمای تهرانپارس بود. در این سینما برای 236 اتومبیل جا بود. درایوین سینمای ونک با داشتن کانالهای هوای گرم که توسط لولههای مخصوص قابل انتقال به تمام خودروها بود، زمستان هم مخاطب داشت و فیلم نمایش داده میشد. در قسمت پشتی درایوین سینما هم یک ساختمان چند طبقه شامل رستوران و کافه وجود داشت. در رستوران سینما یک دیوار شیشهای وسیع امکان تماشای فیلم را حین غذا خوردن برای تماشاگران میسر میکرد.
از حکایت دعوای فردین در درایوین و زندانی شدنش و فیلمبرداری بخشی از فیلم خاطرهساز رضا موتوری در این سینما یادگارهای به جا مانده از این سینما در ونک است. درایوین ونک در سال 52 تعطیل شد و بعد از تعطیلی سالن سرپوشیدهاش که رستوران بود به عنوان سینما ونک ادامه به فعالیت کرد. اولین فیلم سینما ونک، فیلم بنجامین بود و این سینما پس از مدتی فیلمهایی با صحنههای مثبت 18 وارد میکند. آخرین تانگو در پاریس توسط این سینما وارد میشود اما به اکران نمیرسد اما فیلمهای بزرگ سال همچون پاپیون به اکران میرسند.
تماشاچیان در رستوران میتوانستند به وسیله گوشیهای مخصوص و مجزا صدای فیلم را به زبان فارسی یا انگلیسی بشنوند. «عباس بهارلو» در کتاب «سینماسوزی در ایران» مینویسد: «رضا انوری به سید ابراهیم صالح، رئیس اداره نظارت و نمایش وزارت فرهنگ و هنر وقت، در 9 آذر 1354 خبر میدهد شب قبل در صندلیهای ردیف 16 بمبی ساعتی کشف شده است که بلافاصله مسئولان سینما به افسر نگهبان کلانتری 3 خبر میدهند و مأموران کمیته ضد خرابکاری بمب را خنثی میکنند.» با این حال درایوین سینمای ونک اردیبهشت سال 1355 طعمه حریق میشود.
داستان درایوین سینماها چه در ایران و ه در خارج کشور آرارم آرام رو به افول گذاشت. در روزگاری بعدتر که تلویزیون رنگی و ویدئو از راه رسیدند میشد یک تفریح گران را در خانه بازتعریف کرد و این درایوینها کم کم جای خود را به شاپیگ سنترها و مالهای بزرگ دادند. شاید فیلم دیدن در این مکانها اولویت نبود و این فیلم یک بهانه برای دورهمیهای عاشقالنه یا خانوادگی بود. درایوین سینمای ونک پس از آتش سوزی در همان خیابان بلااستفاده ماند و در طول زمان مسیری کاملا متفاوت برای آن و مالکش، رضا انوری پس از انقلاب رخ میدهد.
در سال 59 او به زندان میافتد و پس از آزاد شدن تصمیم به تخریب سینما و ساخت پاساژ آینه میگیرد. مکانی که هنوز هم در حدفاصل میدان ونک و اتوبان کردستان جالیی روی نقطه خاموش و به یاد مانده در خاطرهها یعنی درایوین سینما ونک جا خوش کرده است.
داستانی که روایت شد، خوانشی بود از قسمت دوم «رادیو نیست» که به ماجراهای دو سینمای قدیمی پرداخته بود. این مطلب به صورت سریالی منتشر خواهد شد و در ادامه به سراغ مکانهایی خواهیم رفت که از دیدهها محو شدند اما در دلها جاویدانند.