وصیت نامه دو خطی فرمانده ۲۲ ساله
زمانی که با علیاصغر ازدواج کردم، مدام در جبهه حضور داشت و تمام بدنش پر از ترکش بود. از قفسه سینه و سرش گرفته تا نقاط دیگر. جایی در بدنش نبود که ترکش نخورده باشد. حتی راضی نبود بیمارستان برود و ترکشهای پایش را عمل کند. یک ترکش در ران پایش بود که خودش با چاقو درآورده بود!