حاصل رویدادهای جهانی و فشارهای رسانه‌های اجتماعی ایجاد نسلی از جوانان مضطرب است در ادامه به نحوه مقابله با این موضوع خواهیم پرداخت.

به گزارش مرور نیوز، فورستر می گوید که درک تفاوت بین این دو اصطلاح برای پرداختن به این مشکل بسیار مهم است. او می افزاید:"اگر فرزندتان استرس دارد این وظیفه شماست که به تغییر آنچه در اطراف اش می گذرد کمک کنید یا به او کمک کنید عملا با آن مقابله کند.

اگر فرزندتان مضطرب است این وظیفه شماست که به او کمک کنید تا با این احساسات کنار بیاید و با چیزی که او را می ترساند روبرو شود.


بهترین راه برای انجام این کار اعتبار بخشیدن به احساسات آنان و نشان دادن این است که احساسات شان را درک می کنید و می خواهید کمک کنید".
 

حاصل رویدادهای جهانی و فشارهای رسانه‌های اجتماعی ایجاد نسلی از جوانان مضطرب است در ادامه به نحوه مقابله با این موضوع خواهیم پرداخت.

والدین می‌خواهند فرزندان شان شاد باشند، اما بیش از هر زمان دیگری دستیابی به این هدف دشوار به نظر می‌رسد.

نتیجه مطالعه‌ای انجام شده در سال ۲۰۲۲ میلادی نشان داد که از هر پنج نفر از والدین دو نفر گزارش کردند که فرزندان شان به طور مکرر اضطراب را تجربه می‌کنند در حالی که در سال ۲۰۹۲۰ میلادی این میزان کم‌تر از یک سوم بوده است.

دکتر "مارتین فورستر" روانشناس ارشد شرکت مراقبت‌های بهداشتی دیجیتال Livi و متخصص بهداشت روانی دوران کودکی می‌گوید رویدادهای جهانی یکی از اصلی‌ترین مقصران این موضوع هستند. فورستر می‌گوید: "این ارقام نشان دهنده این واقعیت است که جهان به اندازه ۱۰ سال پیش احساس امنیت نمی‌کند.

حتی کودکان سه یا چهار ساله از نظر عاطفی تحت تأثیر چیزهایی مانند بیماری‌های همه گیر و جنگ‌های آغاز شده هستند، زیرا بسیار حساس بوده و به راحتی احساسات والدین شان را درک می‌کنند".

کودکان با سن بالاتر نیز استرس و اضطراب را بیش از همیشه تجربه می‌کنند. دکتر "پیتر اسلیتر" مشاور روان درمانگر کودک و نوجوان در لندن می‌گوید: "به نظر می‌رسد فرزندانی که سنین یازده و دوازده سالگی را آغاز می‌کنند و مقطع تحصیلی شان دچار تغییر می‌شود این روزها بیش‌تر مضطرب هستند.

قرنطینه‌های دوره پاندمی کووید این وضعیت را بدتر کرد، زیرا اجتماعی شدن برای سلامت روان اهمیت دارد که قرنطینه مانعی برای آن روند شد. هم چنین، فرزندان مان اکنون در استرس مقایسه با همسالان شان در عصر رسانه‌های اجتماعی نیز به سر می‌برند. در نتیجه، آنان انتظارات بسیار بالایی از خود دارند و نگران این هستند که آیا در دنیای بزرگسالی موفق خواهند شد یا خیر".

فورستر و اسلیتر می‌گویند که کودکان از سن چهار سالگی می‌توانند استرس و اضطراب را تجربه کنند. با این وجود، کودکان از طریق کمک و حمایت مناسب مجبور نیستند این احساسات را به دوره بزرگسالی انتقال دهند تا سال‌های شاد زندگی شان را تخریب کند. بنابراین، چگونه می‌توانید تشخیص دهید که فرزندتان در این مسیر در حال مبارزه است و چه کاری می‌توانید برای کمک به او انجام دهید؟

درک استرس و اضطراب

فورستر می‌گوید در حالی که در بزرگسالی ممکن است از اصطلاحات "استرس" و "اضطراب" به جای یکدیگر استفاده کنیم مهم است که هنگام صحبت در مورد کودکان بین این دو تمایز قائل شویم. او می‌گوید:"استرس یک واکنش طبیعی و سالم به محیط کودک است.

استرس زمانی رخ می‌دهد که خواسته‌ها از کودک بیش از حد زیاد باشد، زیرا برنامه‌های او به طور غیرضروری پر شده یا اتفاقات دشواری در محیط اطراف اش رخ می‌دهد. از طرف دیگر، اضطراب بیش‌تر یک پاسخ اغراق آمیز است جایی که کودک از چیزی می‌ترسد یا نگران چیزی است که در واقعیت هیچ تهدیدی ایجاد نمی‌کند.
این امر برای والدین ناامید کننده است.

اضطراب برای آنان اغلب ممکن است با سناریوهایی مرتبط باشد که فرزندشان قبلا می‌توانست به راحتی از عهده آن برآید مانند سفرهای مدرسه برای دانش آموزان و انتقال آنان به مکانی دور از خانه یا ملاقات با دندانپزشک.

اغلب این ممکن است تجلی یک مشکل کاملا متفاوت باشد مانند شنیدن مشاجره در خانه. این یکی از عواملی است که اضطراب را از استرس که ناشی از یک مشکل یا رویداد خاص است متمایز می‌سازد".

فورستر می‌گوید که درک تفاوت بین این دو اصطلاح برای پرداختن به این مشکل بسیار مهم است. او می‌افزاید: "اگر فرزندتان استرس دارد این وظیفه شماست که به تغییر آنچه در اطراف اش می‌گذرد کمک کنید یا به او کمک کنید عملا با آن مقابله کند.

اگر فرزندتان مضطرب است این وظیفه شماست که به او کمک کنید تا با این احساسات کنار بیاید و با چیزی که او را می‌ترساند روبرو شود. بهترین راه برای انجام این کار اعتبار بخشیدن به احساسات آنان و نشان دادن این است که احساسات شان را درک می‌کنید و می‌خواهید کمک کنید".

علائم استرس و اضطراب در کودکان چیست؟

استرس و اضطراب در کودکان بسته به سن آنان بسیار متفاوت است. اسلیتر می‌گوید:"به طور کلی کودکان سه تا چهار ساله نمی‌توانند به شما توضیح دهند که چه اتفاقی برای شان رخ می‌دهد. کودکان در آن سن ممکن است قدری پسرفت کنند، اما اگر استرس یا اضطراب داشته باشند ممکن است بیش‌تر گریه کنند.

حتی اگر کودک شما کوچک‌تر از آن است که درباره احساسات خود با جزئیات صحبت کند ممکن است علائم فیزیکی استرسی را که تجربه می‌کند به شما بگوید. نتیجه مطالعه‌ای تازه نشان داد که کودکان بین ۷ تا ۱۲ سال معمولا سردرد، معده درد، تعریق و ضربان قلب بالا را هنگام استرس تجربه می‌کنند".

"اسلیتر" می‌افزاید: "کودکان در هر سنی زمانی که استرس یا اضطراب را تجربه می‌کنند، گوشه گیرتر می‌شوند. کودکان کوچک‌تر ممکن است از انجام کارهایی که معمولا از آن لذت می‌برند مانند هنر و صنایع دستی یا فوتبال دست بکشند. از طرف دیگر، فرزندان در سنین بالاتر ممکن است گذراندن زمان بیش‌تر برای خود را آغاز کرده یا احساسات شان را از بزرگترها دریغ کنند تا آنان را آزار ندهند".

استرس یا اضطراب واقعا چه زمانی به یک مشکل تبدیل می‌شود؟

 


اسلیتر می‌گوید:"در حالی که استرس پاسخی سالم به محیطی با انتظارات بیش از اندازه است، اما آن چه ممکن است سالم نباشد این است که فرزند شما نتواند به حالت عادی و شاد خود بازگردد".

اسلیتر می‌گوید کودکانی را دیده که از استرس و اضطراب شدید و هم چنین اختلالات اضطرابی خاص مانند اختلال اضطراب فراگیر یا اختلال وسواس فکری جبری رنج می‌برند. او می‌گوید: "این مهم است که بدانید مهارت‌های شما به عنوان والدین چه زمانی با نیازهای سلامت روان فرزندتان مطابقت ندارد.

ما به عنوان متخصص دوره‌ای را ارزیابی می‌کنیم که در آن کودک تلاش می‌کند ببیند آیا پاسخی که می‌گیرد زندگی او را به گونه‌ای مختل می‌کند که عملکردش برای او دشوار است مانند تاثیر بر خواب، اشتها یا مهارت‌های اجتماعی. اغلب روشی که ما آن را ارزیابی می‌کنیم از طریق بازی است، زیرا کودکان خردسال کلماتی برای بیان آن چه که آنان را ناراحت می‌کند ندارند. این در واقع کاری است که باید متخصصان آموزش دیده انجام دهند".

اضطراب در اوایل دوران کودکی می‌تواند یکی از علائم بیماری باشد که ممکن است در نوجوانی ایجاد شود. فورستر می‌گوید: "برخی از اختلالات را می‌توان در کودکان بسیار کوچک تشخیص داد و علائم یک اختلال اضطرابی مانند اختلال شخصیت وسواسی جبری* (OCD) ممکن است در کودکان سه یا چهار ساله ظاهر شود.

مواردی مانند اختلال اضطراب فراگیر* و اختلال هراس* بیش‌تر در دوران کودکی ظاهر می‌شوند، زیرا تمایل به داشتن یک مولفه شناختی بزرگ دارند که در کودکان در سنین پایین‌تر عمدتا چنین تمایلی ایجاد نشده است".

او می‌افزاید:"افسردگی تمایل دارد به طور مشابه خود را نشان دهد کودکان خردسال ممکن است خلق و خوی ضعیفی داشته باشند، اما افسردگی با افکار منفی درباره خود و جهان مشخص می‌شود که کودکان کوچک‌تر معمولا قادر به ایجاد آن نیستند".

چگونه به کودک خود کمک کنید استرس یا اضطراب شان را مدیریت کند؟

تقریباً هر کودکی در مقطعی استرس را تجربه می‌کند اگر فکر می‌کنید پسر یا دخترتان ممکن است به آن دچار شده باشد بسیار مهم است که به دنبال کمک حرفه‌ای باشید. برای جلوگیری از شکل گیری یک مشکل بالینی باید کارهای زیادی انجام داد.

فورستر می‌گوید جایی که به نظر می‌رسد مشکل استرس می‌باشد این شرایط است که باید تغییر کند و نه فرزندتان. او می‌گوید: "کودکان اکنون وقت آزاد بسیار کم تری نسبت به ۲۰ یا ۳۰ سال پیش دارند". نتیجه مطالعه‌ای انجام شده در شمال غربی انگلستان در سال ۲۰۱۸ میلادی نشان داد که ۸۸ درصد از از کودکان در چهار یا پنج روز در هفته در یک فعالیت فوق درسی سازمان یافته شرکت می‌کنند.

فورستر می‌گوید: "والدین بهترین‌ها را برای فرزندان شان می‌خواهند و فکر می‌کنند که کلاس‌های ورزشی یا کلاس‌های پیانو برای آنان به این معنی است که آنان بهترین نتایج ممکن را در بزرگسالی خواهند داشت. این در حالیست که با چنین رویه‌ای براحتی می‌توان اهمیت استراحت فردی و استراحت به معنای در کنار خانواده بودن را نادیده گرفت".

والدین اغلب از قدرت کمی برای از بین بردن برخی از بزرگترین استرس‌هایی که کودک ممکن است با آن مواجه شود مانند نگرانی‌های مالی، نقل مکان یا طلاق برخوردار هستند. در این موارد، مهم است که والدین به کودک خود اطمینان دهند که این وضعیت توسط یک بزرگسال توانا مدیریت می‌شود.

"فورستر" توضیح می‌دهد: "اغلب استرس با قابلیت پیش بینی یا فقدان آن مرتبط است. بهترین کاری که شما به عنوان والدین می‌توانید انجام دهید این است که بگویید ما می‌دانیم که این سخت است، اما این چیزی است که بعدا اتفاق می‌افتد و به همین دلیل است که همه چیز درست می‌شود".

اضطراب می‌تواند وضعیت پیچیده تری داشته باشد. دکتر فورستر می‌گوید:"حدود ۵۰ درصد از اضطرابی که ممکن است در یک کودک ببینید به نظر من دلیلی ژنتیکی دارد البته این بدان معنا نیست که فرزند شما باید برای همیشه احساس اضطراب کند". َ
فورستر توصیه می‌کنند که به فرزندان تان کمک کنید تا ببینند می‌توان بر هر چیزی که باعث ایجاد احساس اضطراب می‌شود غلبه کرد.

اگر فرزندتان بداند که صبح چه ساعتی او را به مدرسه می‌برید و یا شب چه ساعتی به خانه باز می‌گردید خوابیدن می‌تواند برایش بسیار کم‌تر اضطراب زا باشد".

اسلیتر می‌گوید: "نکته مهم این است که فرزندتان بتواند از اوایل کودکی تا سال‌های نوجوانی به شما اعتماد کند. صرفنظر از آن بسیار مهم است که نشان دهید در آنجا هستید و در صورت نیاز به کمک تمایل دارید به آنان کمک کنید".

*اختلال ترس یا اختلال هراس نوعی اختلال اضطرابی است که توسط وحشت زدگی ناگهانی ایجاد می‌شود. این حملات معمولا به همراه علائمی هم، چون طپش قلب، عرق کردن، تکان خوردن، تنگی نفس و بی‌حسی رخ می‌دهند. شدیدترین حملات تا چند دقیقه ممکن است به طول انجامند.

*اختلال شخصیت وسواسی جبری نوعی اختلال شخصیتی است که با افراط در کمال گرایی، نظم و پاکیزگی مشخص می‌شود. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی اجباری احساس نیاز شدیدی به اعمال استانداردهای خود در محیط بیرونی می‌کنند.

*اختلال اضطراب فراگیر یا اختلال اضطراب منتشر نوعی اختلال اضطرابی است که به صورت نگرانی بیش از اندازه و نامعقول در مورد اتفاقات و فعالیت‌های روزمره تعریف می‌شود. اختلال اضطراب منتشر بر خلاف حمله پانیک سیر مزمن تری دارد و می‌تواند برای ماه‌ها در فرد وجود داشته باشد.