چرا شهیدهمت پیشنهاد نامزدی انتخابات مجلس را رد کرد؟
پس از عملیات مسلم بن عقیل نماینده مردم شهرضا در مجلس به دیدن حاج همت آمد و گفت برادر همت همراه من کاندیدای مجلس شو. اما همت گفت: نه خیر! من نیستم!
پس از عملیات مسلم بن عقیل نماینده مردم شهرضا در مجلس به دیدن حاج همت آمد و گفت برادر همت همراه من کاندیدای مجلس شو. اما همت گفت: نه خیر! من نیستم!
هواپیما شروع کرد به تیراندازی، چند تیر هم به عقب وانت خورد و آن را سوراخ کرد. نگاهی به حاجی انداختم،دیدم آرام و بی خیال نشسته و هیچ استرسی در چهره اش مشاهده نمی شود.
صبح که می خواستم بلندش کنم، لحاف را از رویش پس نمی زدم، با یک بوسه بیدارش می کردم. طوری که گاهی وقت ها پدرش اعتراض می کرد.
نگران نباش، خیالت راحت، من هیچ اتفاقی برام نمی افته. هنوز به اون حدی از تقوا نرسیدم که بخواد طوریم بشه.
باید همین امشب سر زده تشریف بیاری. می دونی چرا؟ چون بابا خیلی کار داره. اگه امشب نیایی، من توی منطقه نگران تو و مامانت هستم. بیا و مردونگی کن و همین امشب تشریف فرمایی کن.
نیروها روحیه شان را از دست داده بودند، از بالا هم دستور رسیده بود که فکر برگشت را از سرتان بیرون کنید، باید آنجا بایستید و تا آخرین فشنگتان بجنگید.
به حاجی اخطار داده بودند که اگر سریع تر به شغل قبلی اش که معلمی بود برنگردد حقوق ماهیانه اش را قطع می کنند.
آن قدر این حالات در چهره حمید موج می زد که زیر عکس هایش می نوشتند «شهید حمید سیاهکالی» یا به خاطر شباهتی که چشم های با حیایش به شهید «محمدابراهیم همت» داشت او را «حمید همت» صدا می کردند.
رئیس جمهور درپیامی در پی درگذشت مادر شهید همت را تسلیت گفت.